خوزستان و كرونا
ميدانند با توجه به بافت اجتماعي مورد نظر چه نوع مديريتي به كار بگيرند تا شيوع كرونا را كنترل و سپس مهار كنند. واقعيت اين است كه آنچه زماني از خوزستان و فرهنگ طايفه و عشيره ترسيم ميشد به مرور زمان تغيير كرده است. گرچه دور نيست زماني كه «قتلهاي ناموسي» در خوزستان عدد بالايي به خود اختصاص داده بود و هنوز از اين ماجرا دو دهه كامل سپري نشده است. اما وضعيت به گونهاي نيست كه نتوان ماجرا را مديريت كرد. به عبارت ديگر شايد هنوز بزرگ قوم، يا شيخ طايفه همچنان حرفش مهم باشد اما سطح سواد و دانش در كنار تجربه اجتماعي تغيير كرده است. جالب اينجاست كه در روزهاي پاياني سال 1398 مردم خوزستان از استاندار خود انتقاد ميكردند كه چرا ورودي استان را نميبندد و مانع ورود مسافران نوروزي و ترددها به استان نميشود تا بلاي كرونا نظير بلاي ريزگردها يا سيلي نظير سال 1398 و ساير مشكلات بر سر خوزستانيها آوار نشود. اما درست از شيوه زندگي خود مردم اين ويروس راه نفوذ را يافت و اين خطه را در صدر اخبار كرونايي قرار داد به گونهاي كه اظهارنظرها در مورد شيوه سرايت بيماري كوويد19 هر روز شنيده ميشود. جالب اينجاست كه در اين سالها مردم خوزستان به سبب ريزگردها كه اتفاقا همين الان هم اين خطه را فراگرفته مشكلات ريوي و تنفسي بسياري داشتهاند و بيماري كوويد19 نيز يك بيماري تنفسي است. بيش از هر زمان ديگري سيستم رسانهاي و تبليغاتي ستاد ملي مبارزه با كرونا بايد پويا و ضربتي عمل كند. اگر وزارت بهداشت به اين نتيجه رسيده كه شيوع ويروس كرونا در خوزستان عشيرهاي است سادهترين كار اين است كه همه شيوخ از همه طوايف را فرابخوانند و از آنها كمكبخواهند. آنها ميتوانند به سرعت به قوم و خويش خود اطلاعدهند. در عصر شبكههاي اجتماعي و در شرايطي كه گروههاي تلگرامي و واتسآپي سريعتر از هر زمان ديگري موضوعي را به اطلاع همه ميرسانند كافيست وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي يا ستادملي مبارزه با كرونا يك گروه مجازي با حضور شيوخ و بزرگان طوايف و ايلها تشكيل داده و مجموعهاي از دستورالعملها را به اطلاع آنها برساند. شبكههاي ديگري هم ميتواند در اين عرصه مورد توجه قرار بگيرد ولي اتفاقا مسوولان بايد از همان چيزي كه به عنوان عنصر منجر به شيوع ويروس از آن ياد ميكنند در اين زمينه كمك بگيرند و به نفع بهبود مردم از آن بهرهبرداري كنند. عمدهترين مشكلي كه منجر به سير صعودي بيماري كوويد19 در خوزستان شده رسمي است كه بيشتر مردم در مناطق ديگر هم به آن پايبندند. شركت در مراسم عزاداري و سوگواري. زماني در خوزستان چنان رفتار ميشد كه لباس سياه احترام به عزيز از دست رفته چنان بر تن ميماند كه با فوت عزيز بعدي نيز پوشيدنش واجب به نظر ميآمد و اين چرخه ادامه مييافت. اينك وضعيت خيلي تغيير كرده است اما باز هم مردم بر خود واجب ميدانند كه در شرايط تلخي كه بر قوم و خويش خود حادث شده او را تنها نگذارند. همين پاشنه آشيل خوزستان در ابتلا به ويروس كرونا شده است وگرنه تا اوايل تعطيلات نوروزي هم اوضاع در اين خطه معمولي و حتي پايينتر از نرم كشوري بود. به جز آبادان و خرمشهر كه نخستين مبتلايان آن در مسابقاتي كه در گيلان برگزار شده بود شركت كرده بودند مشكلات متوجه بلاي ديگر بود كه ناشي از مصرف الكل مسموم حادث شده بود و تعداد قربانيان الكل مسموم به مراتب بيشتر از كرونا بود. به هر حال اينك چه استاندار خوزستان و چه مسوولان كشوري بايد از همان ظرفيت فرهنگي و سنتي خوزستان كمك بگيرند و از آن سد جديدي براي مقابله و مواجهه با ويروس كرونا بسازند.