محمود علمي، كهنهسواري از حوزه نشر
ماهرخ ابراهيمپور
روزهايي كه در قرنطينه بوديم، تقويمي به نام مرگ تند و تند ورق ميخورد، كم نبود افرادي از حوزه فرهنگ كه غريبانه رفتند، تا سر ميچرخانديم، وداع با فريبرز رييسدانا، كيومرث درمبخش، سوسن طاقديس، بيوك چيتچيان، مهدي اخوانلنگرودي، حسن توفيق و چهارشنبه 14 خرداد، ناگهان محمود علمي رفت، خاندان علمي نامي غريبي نيست البته براي آنان كه اهل كاغذ، كتاب و خواندن هستند، خاندان علمي نامي هماره آشناست. علميها در حوزه نشر فعاليت دارند و با انتشارات سخن، علمي، بدرقه جاويدان و ... فرهنگ را از نسلي به نسل ديگر منتقل ميكنند، در واقع تاريخ نشر ايران بدون علميها ناقص خواهد بود زيرا آنها سهم بزرگي را بيش از يك قرن در فراز و فرود نشر ايران به خود اختصاص دادند و سعي كردند نسلهاي بعد علمي را براي ادامه اين تكاپو با خود همراه كنند. چهارشنبه 14 خرداد محمود علمي يكي از كهنهسواران نشر آرام و بيصدا از ميان ما رفت تا به خود بگوييم افسوس و چه حيف كه ديگر نيست. خبرها را كه رصد كنيد دربارهاش مطالب جالبي پيدا ميكنيد كه حاكي از ذوق ناشري است كه دستي در سرودن شعر و تصحيح كليات اشعار شاعران كلاسيك داشت. يكي از پژوهشگران نقل ميكرد، وقتي اطلاعات كتابشناسي متون را جمعآوري ميكردم به نام م.درويش برخوردم و با خودم فكر ميكردم م. درويش كيست؟ آري م. درويش همان محمود علمي، بنيانگذار انتشارات بدرقه جاويدان بود كه علاوه بر كار نشر، ذوق ادبي داشت، زندهياد علمي درباره ذوق ادبياش گفته است:«علاقه زيادي به ادبيات داشتم و پاورقيهاي زيادي هم در بعضي كتابها نوشتهام و تخلص م. درويش را براي خود انتخاب كردم. هرگاه هر فرصتي ميشد، شعر گفتهام اما اجازه چاپ آن را به خودم ندادم.» علمي در دانشگاه شاگرد جلال همايي بود و همدرس همايون صنعتيزاده. وقتي كار نشر را پي گرفت، آثار بزرگاني از اهل فرهنگ را منتشر كرد؛ بزرگاني چون علي دشتي، صادق چوبك، كارو، عليمحمد افغاني، باستانيپاريزي، محمدعلي انجوي و عبدالحسين زرينكوب. قصه همكاري نامهاي بزرگ با علمي در مصاحبهاي كه با نصرالله حدادي داشت، خواندني است، جاي خوشحالي است كه در مجموعه گفتوگوهاي «تاريخ شفاهي كتاب» محمود علمي حضور پيدا كرد و به سوالات نصرالله حدادي، پژوهشگر نشر پاسخ گفت و از او حكايتي از سالها تجربه و تكاپو در نشر باقي مانده است هر چند او گفته بود در حال نوشتن خاطراتش همراه با سند و مدرك است و اميد داريم اين خاطرات چاپ شود و تجربيات و آموختههايش براي اهل فرهنگ بماند.