• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4673 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲ تير

شعبده‌بازي و فواره شرق و غرب

محمد خيرآبادي

تلويزيون را روشن مي‌كنم. در فهرست كانال‌ها بالا و پايين مي‌روم و روي يكي از شبكه‌ها كه برنامه سرگرم‌كننده دارد، مي‌ايستم. شعبده‌باز دوره‌گرد را مي‌بينم كه راه افتاده در پارك‌ها و تفرجگاه‌هاي يكي از شهرهاي اروپايي و مردم را با كارهاي حيرت‌انگيز خود انگشت به دهان مي‌كند. از خانمي مي‌خواهد يك عدد 4رقمي كاملا تصادفي انتخاب كند و آن را در ماشين‌حساب گوشي موبايلش بنويسد و بدهد به دوست بغل‌دستي. بعد از دوست بغل‌دستي او مي‌خواهد آن عدد را در يك عدد 4رقمي ديگر، به انتخاب خود، ضرب كند. در همين حال تعريف مي‌كند كه مادرش در شعبده‌باز شدن او بسيار نقش داشته و به همين دليل هميشه روح مادرش را همراه خود احساس مي‌كند. از آنها مي‌خواهد گوشي موبايل را به سمت دوربين بگيرند و حاصل‌ضرب به دست آمده را به بينندگان نشان دهند. بعد مي‌گويد اين حاصل‌ضرب، تاريخ تولد مادرش است. درست هماني كه روي ساعد دستش خالكوبي شده. آستينش را بالا مي‌زند و دستش را نشان مي‌دهد. به نظر مي‌رسد شعبده‌بازي و تردستي دوباره به فهرست علاقه‌مندي‌هاي انسان امروز برگشته است. فكر مي‌كنم بي‌دليل نباشد و اين يك نشانه است؛ نشانه‌اي از تمايل دوباره انسان به راز و رمز، خرق عادت، ارتباط با غيب و چيزهايي كه شرق در واقع معدن آن است. از ديويد كاپرفيلد گرفته تا نسخه‌هاي جديدتر و به‌روزتر، شعبده‌بازها، تردستان و ذهن‌خوان‌هايي كه اين روزها در مسابقه‌هاي استعداديابي و برنامه‌هاي تلويزيوني ظاهر مي‌شوند، همه به نظرم در يك چيز مشتركند و آن اينكه انكارشان لااقل براي ما سخت است. با اينكه مي‌دانيم شايد كلكي در كار است و كاسه‌اي زير نيم‌كاسه ولي باز هم به سختي مي‌توان از درِ انكار آنها درآمد. چرا مي‌گويم «ما»؟ چون اينجا در شرق عالم، به معناي فرهنگي آن، وجود راز و رمز و پديده‌هاي سِرّي تقريبا امري مسجل است. بسياري از ما بر اين باوريم كه قدرت‌ها و امكان‌هايي وجود دارد كه بنا به شرايطي و براساس قوانين پوشيده از چشم ما مي‌توانند تحقق يابند و چيزهايي و رازهايي هست كه ما از آنها بي‌خبريم به همين دليل هيچ چيز در نظر ما قابل رد نيست و حيرت و لاادري‌گري در نگاه بزرگان ما شرط عقل است. درواقع انسان شرقي به نحوي معتقد است كه عناصري متافيزيكي در كار جهان دخيلند. او نمي‌تواند جهان را خالي از رمز و راز ببيند و باور ندارد كه هستي صرفا بر مدار ماده مي‌چرخد. او به چيزي فراتر از ماده و جسم مي‌انديشد و معتقد است چشم ديگري غير از چشمِ سر، مي‌تواند روابط بين عناصر روحاني و معنوي را در زير حجاب‌هاي جسماني و از پس پرده غيب ببيند. هرچند اين باورها هم فرصت بوده و هم تهديد، هم به غناي فرهنگي كمك كرده و هم خيلي جاها به خرافات و عقبگرد منجر شده اما در هر صورت اين چيزهاست كه شرق را ساخته، هند و چين و ايران و حالا مطاعي شده كه در دنيا خريدار دارد. 
اميدوارم غم نبينيد و از شما دور باشد. اما اگر در اطراف‌تان كساني عزيز خود را از دست داده باشند و شما در عزاداري آنها دقت كرده باشيد، ديده‌ايد كه پس از شيون و زاري اوليه و با گذشت چند ساعت يا نهايتا يكي، دو روز از درگذشت آن عزيز، خيلي از چيزها به تقدير و سرنوشت حواله خواهد شد. صحبت از اين به ميان خواهد آمد كه عوامل زيادي دست به دست هم دادند تا او از دنيا برود. گفته خواهد شد اجل همان موقعي كه بايد مي‌آمد، آمده و راه گريزي نبوده است. مي‌گويند او جملاتي گفته كه نشان مي‌داد از مرگ خود باخبر است. بارها از افرادي متجدد و كساني كه زياد هم با سنت ميانه ندارند، شنيده‌ام كه درباره رويدادي مي‌گويند «قسمت اين بود.» آگاهي به اينكه ما در چنين فضاي فكري و فرهنگي زندگي مي‌كنيم، بازانديشي در آنها، حفظ عناصر مفيد و خوش‌كاركرد و زدودن خرافات و موانع فرهنگي به ما كمك خواهد كرد كه بار ديگر نقش خود را در رشد و غناي فرهنگ و تمدن بشر ايفا كنيم. دنيا بين شرق و غرب در نوسان است. روزگاري شرق همراه با مذهب و عرفان در اوج بود و امروز غرب همراه با فلسفه و اقتصاد در اوج به‌سر مي‌برد و شواهد زياد نشان مي‌دهد دير نخواهد بود كه پايين بيايد. اما اين بار كه فواره غرب نزول كند، بعيد است صرفا فواره شرق، همان شرق سنتي و رازآميز، بالا برود. ديگر نه نگاه عقلي و استدلالي غرب و نه نگاه معنوي و روحاني شرق به تنهايي براي زندگي آرماني انسان كفايت نمي‌كند. انسان امروز نمي‌تواند به‌طور كامل دل به يكي از اين دو ببندد. او هم خدا را مي‌خواهد و هم خرما را.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون