• ۱۴۰۳ سه شنبه ۸ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3242 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۲ ارديبهشت

10 دليل براي رفتن به نمايشگاه كتاب

حسين فقيهي ٭

1- به اين رويداد 10 روزه بايد به عنوان يك رويداد فرهنگي نگاه كرد در برهوت خشك و بي‌آب و علف فضاي كتاب و كتاب‌خواني. اين رويدادها در دنيا سابقه طولاني دارند. مهم‌ترين نمايشگاه كتاب كه هر ساله در فرانكفورت آلمان برگزار مي‌شود از ناشران بيش از يكصد كشور دنيا دعوت و پذيرايي مي‌كند و به همين ترتيب نمايشگاه‌هاي لندن ، نيويورك ، توكيو  و... تا حتي شهر‌هايي چون قاهره ، ابوظبي و قطر كه در رنكينگ‌هاي قطعا بالاتري نسبت به نمايشگاه كتاب ما قرار دارند. اگر قرار است به فرهنگ و شاخص‌هاي آن جهاني نگريسته شود برپايي نمايشگاه‌هايي بسيار بزرگ‌تر و كيفي‌تر و تاثيرگذار‌تر مورد انتظار است.
2- ناشران به مراتب لاغرتر و نحيف‌تر از كتابفروشان هستند؛ حتي از نويسندگان و مصنفان كه خود توليد‌كننده اين متاع با ارزشند. فروشنده براي هر واژه ايهام‌دار و ضد فلان و عليه بهمان بايد هفته‌اي چند روز را در راهرو‌هاي اداره كل بررسي كتاب وزارت ارشاد منتظر بماند تا پس از شش ماه و بيشتر-كه جوان هنوز مو نرسته بر صورتي بيش نيست- بيايد و با لبخندي مليح ليستِ ايرادهاي كتاب را به او بدهد و ناشر هم متوجه شود كه ظاهرا بايد كتاب ديگري چاپ كند! بيش از نيمي از ناشران دفتر و دستك و دكاني ندارند كه بخواهند حتي سوداي تبديل آن را به فست فود و بقالي داشته باشند.
3- مشكل كتابخوان نبودن مراجعان ربطي به نمايشگاه ندارد، معضلي است فراگير. قدمت نخستين ناشران ما خيلي جوان‌تر از صنعتگران شيشه‌هاي قليان و جعبه‌هاي سيگار است. نمايشگاه هم كه جاي خود! كتاب‌گريزي جامعه جوان ايراني اگر معلول فقدان نمايشگاه و بي‌حالي و لاغري ناشران نباشد، از بازار مكاره بودن ادعايي نمايشگاه نيست. مشكل جاي ديگري است.
4- توزيع نامناسب كالا در كشور ما يك بيماري اقتصادي است. از لباس و شير و گوشت و پفك نمكي بگير تا يارانه و سبد كالا! كدام يك از اينها توزيع مناسب داشته اند؟

 
ولي داستان محصولات فرهنگي و هنري چيزي جدا از اينهاست. مخاطبان خاص خودش را دارد. نمايشگاه فرصتي براي دانشجويان و پژوهشگراني است تا بخشي از نياز خود را يكي- دو روزه برطرف كنند. اگر بن كتابي هم داشته باشند كه خدا را شكر مجبور به قناعت از ناهار دانشجويي هم نمي‌شوند.
5- كتابخانه داران يكي از مخاطبان اصلي نمايشگاه هستند. كتابخانه‌هاي عمومي و اختصاصي و دانشگاهي كشور يا آنها كه در مساجد و موسسه‌هاي فرهنگي مستقرند امكان تهيه آن حجم از محصولات فرهنگي مكتوب را در فروشگاه‌هاي تهران و بالاخص شهرستان‌ها ندارند. حضور آنها بين ناشران امكان سفارش ليست عريض و طويلي را از عناوين مورد نياز فراهم مي‌كند و به راحتي توسط پست براي‌شان ارسال مي‌شود.
6- پرسه خوردن چند ساعته لابه‌لاي كتاب‌هاي ريز و درشتي كه شايد بسياري‌شان هم تكراري و كپي و سوداگرانه باشد بهتر از نشستن پاي صفحاتي مجازي‌اي است كه يك مشت لاطائلات مجعول فورواردي را در ذهن ما انبار مي‌كنند. گفت‌وگوي رو در رو با ناشران، نويسندگان، ويراستاران و منتقدان و برگزاري نشست‌هاي جامعه كتابخوان و... اينها را در كجاي ميدان انقلاب و كريمخان مي‌شود جست؟
7- نمايشگاه كتاب اتفاقا محل جدي‌اي براي مقايسه است. من در بيست و سه، چهار سال گذشته همه نمايشگاه‌هاي ارديبهشتي را رفته‌ام. غرفه‌هايي هست كه از 10 سال پيش به اين سو جز كتاب‌هاي كليشه‌اي و فرزند صالح گلي از گلهاي بهشت چيزي عرضه نمي‌كند. اين تيپ غرفه‌ها، هم زياد است هم رو به تزايد. در ضمن مشتري‌هاي خودش را هم دارد. عموما ناشري كه اين تيپ كتاب‌ها را منتشر مي‌كند دست به چاپ كتاب پژوهش‌هاي فلسفي ويتگنشتاين نمي‌زند! كتابخوان حرفه‌اي هم با نگاه به غرفه و پيشخوان ناشران حساب كار دستش مي‌آيد!
8- به اين نمايشگاه بايد رفت چون شوربختانه پوزيشن جامعه روشنفكر و كتابخوان رو به نزول دارد. اجازه دهيم اگر نسل جوان ما قصد كسب و ابراز هويت خاصي براي خود دارد آن را در جشنواره سينما و نمايشگاه كتاب كسب و ابراز و حتي تظاهر كند. اجازه دهيم قرارهاي دوستي و ساندويچ و آيس پك در محيطي باشد كه چهار نفر نويسنده و اهل قلم و سخن از آنجا رد مي‌شوند.
9- قبول بايد كرد كه ايونت‌ها (رويدادها)ي ايراني در دنيا چيزي حساب نمي‌آيند. كدام صنعتگر- از اروپا و امريكا كه هيچ! - از همين پاكستان مي‌آيد و براي نمايشگاه صنعت ساختمان ما تره خرد مي‌كند؟ كدام نمايشگاه مد، لباس، هنرهاي تجسمي و حتي آشپزي ما در دنيا سري از ميان سرها درآورده كه ما به آن بباليم و نمايشگاه كتاب را از بي‌تاثيري چوب نقد بزنيم و به نرفتنش بخوانيم؟ اتفاقا با واقع‌بيني وضعيت ايران- فعلا تا آينده‌اي نمي‌دانم كي- تنها اتفاقاتي كه اين كشور مي‌تواند حرفي شكسته بسته در دنيا داشته باشد و جايي براي خود باز كند همين عرصه كتاب و فيلم است. اگر بنز و بويينگ نداده‌ايم به دنيا اگر مُد و برند به نام خود ثبت نكرده‌ايم و اگر تيراميسو به حلق اروپا نكرده‌ايم، حرف زدن و فيلم بازي كردن كه بلديم! اين كار را هم نكنيم؟
10- ما آينده و آيينه كودكان‌مان هستيم بي‌هيچ شك و ترديدي. كسي كه روزشماري مي‌كند چه روزي مسابقه فوتبال هست از ده‌ها كيلومتر آن سوتر با شاطرها بيرون مي‌آيد و دم دروازه استاديوم مي‌نشيند و با گشنگي و تشنگي و بي‌توالتي استاديوم مي‌سازد و با مطرب‌ها برمي‌گردد، نبايد انتظار داشته باشد فرزندش ويراستار كتاب‌هاي فرهنگي بشود. نهايتا زور مي‌زند مثل پسر باجناقش مهندس شود! مهندسي كه هنوز ناظر را ناضر مي‌نويسد و بتن را بوتون مي‌خواند. لااقل براي كودكان‌مان برويم.
٭ پژوهشگر

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون