مديرمسوول روزنامه شرق از شرايطي ميگويد كه در آن مجبور به تعديل نيروهايش شده است
هيچ كس حال ما را نپرسيد
آيدا مطلق
روزنامهداري كار پيچيدهاي است به ويژه آنكه بخواهي مستقل باشي و مستقل بماني. در نگاه اول «روزنامهدار» يك «كارآفرين» است، اما هيچ كارآفريني به اندازه يك روزنامهدار نبايد به ديگران پاسخگو باشد. پاسخگويي به مخاطبان، پاسخگويي به مسوولان، پاسخگويي به هيات نظارت بر مطبوعات، پاسخگويي به دادگاه و سيستم قضايي و پاسخگويي به بسياري از نهادهايي كه شايد لازم نباشد تك به تك نامشان را آورد. جز اين مساله گرداندن و چرخاندن چرخ اقتصاد روزنامه است. بعد در همين سالهاي اخير كه شبكههاي اجتماعي همه عرصهها را درنورديدهاند و خطقرمزها را به راحتي دور ميزنند و هر چه ميخواهند ميگويند و منتشر ميكنند معضلي به نام «كاغذ» به بحران كشور تبديل شد و روزنامهها و روزنامهداران پيش از همه گرفتار آن شدند. بعد در شرايطي كه دولت براي كنترل آثار تحريم مجبور به كنترل بازار ارز شد، ماجراي ارز 4هزار و 200 توماني مطبوعاتيها را به چالشي بزرگ كشاند. بعد از آن هم شيوع ويروس كرونا ضربه مهلك بعدي را زد. حالا پرسش اين است كه يك روزنامهدار چگونه بايد از پس همه اين غولها برآيد تا از پس حيات خود برآيد؟ «مهدي رحمانيان» يكي از «روزنامهدار»هاي اين كشور است. از سال 1382 تاكنون مسير پرپيچ و خمي را گذرانده است. 4 بار حكم توقيف، اين روزنامه را از انتشار بازداشته و رحمانيان توانسته بار ديگر آن را از آب و گل بيرون بكشد. مدير مسوول روزنامه شرق در تاريخ 21 ارديبهشت سال جاري در گفتوگويي با روزنامه اعتماد گفته بود: «منابع درآمد ما فروش كاغذي روزنامه و آگهي است. همين طور ويژهنامههايي كه توليد ميكنيم، جزو منابع درآمدي ما محسوب ميشود. غير از اين ما هيچ اسپانسري نداريم. در حال حاضر به دليل مشكلات مالي ناشي از تحريم و كرونا براي روزنامهها نيز مانند ديگر مشاغل مشكلاتي به وجود آمده است. در نتيجه مجبوريم تصميماتي در رابطه با تعديل نيرو بگيريم اما به اين هم فكر ميكنيم كه اگر نيرويي را تعديل كرديم در اين شرايط چه ميخواهد بكند؟ بنابراين به لحاظ انساني كار سختي بر دوش ماست و با اينكه يك ماه و نيم است كه از سال گذشته هنوز نتوانستهايم به تصميمي در اين رابطه برسيم. اگر بخواهيم بر اساس مديريت علمي برنامهريزي كنيم بايد هزينههاي خود را كاهش دهيم تا اين بحران را پشت سر بگذاريم.» او در ادامه اين گفتوگو گفته بود روزنامهها ميتوانند از ركود دوران كرونا استفاده كرده و اين موضوع را به سرمايهاي براي روزنامه تبديل كنند و حالا يك ماه و نيم است كه از اين مصاحبه گذشته و مهدي رحمانيان به گفته خودش 5 نفر تعديل كرده؛ در شرايطي كه روزنامهداران علاوه بر همه پيچ و خمهايي كه گفته شد بايد از پس شرايط كرونايي برآيند و در اين شرايط كه مردم از پيش اقبالشان به روزنامهها كم شده بود در دوره كرونا هم وسواس از آمدن سراغ دكهها و خريد روزنامه كاسته است؛ پرسش اين است كه چگونه بايد روزنامهداري كنند. شايد واقعا كسي هم بايد هواي آنها را داشته باشد و فقط از آنها استنتاق نكند. او درباره اقدام اخير خود مبني بر كاهش تعدادي از نيروهايش توضيح داده كه مشروح پاسخهاي او را ميخوانيد.
شما گفته بوديد تا جايي كه ممكن است تعديل نيرو انجام نميدهيم. چه شد كه 15 نفر را به يكباره اخراج كرديد؟
اولا تا جايي كه امكان داشت اين كار را نكرديم اما ديگر نشد و چارهاي نداشتيم. ثانيا 15 نفر نيست و اين عدد ساختگي است اما چه بسا به 15 نفر هم برسد؛ بنابراين اين را ميگويم كه اگر به 15 نفر هم رسيد كسي نگويد چرا بر سر فلان عدد تاكيد داشتي. الان حدود 5 نفر تعديل شدهاند كه البته بايد بيشتر ميبود چون نيرو براي هر صفحه بايد 2 نفر ميشد اما مقاومت كردهايم و هنوز اين كار را نكردهايم. روزنامه شما يعني اعتماد قبل از عيد اين كار را انجام داده بود اما من تا الان با قرض و قوله مقاومت كردهام به نظر شما گناهكارم؟ ما رسانه بخش خصوصي هستيم و منبع درآمدي جز آگهي و فروش نداريم. ما بودجه نداريم كه به نسبت آن بودجه برنامهريزي كنيم و بگوييم فلان قدر براي حقوقها، فلان قدر براي كاغذ و فلان قدر براي چاپ كنار ميگذاريم. ما رسانهاي هستيم كه بايد بفروشيم و از رهگذر فروش بخشي از هزينههايمان را پوشش دهيم و آگهي بگيريم تا بخش ديگر را پوشش دهيم. راه سومي براي ما وجود ندارد. يارانههاي ما آنقدر ناچيز هستند كه من اصلا در رديف درآمدها حسابش نميكنم.
چرا مديرمسوولان ما به محض اينكه با يك مشكل مالي مواجه ميشوند، اولين اقدامشان تعديل روزنامهنگاران است در حالي كه سرمايه يك روزنامه، روزنامهنگاران آن هستند نه ميز و صندلي و ساختمان روزنامه؟
اولين اقدام ما اين بود كه 4 صفحه كم كرديم؛ بنابراين اولين قدم ما تعديل نيرو نبود. كم كردن 4 صفحه يعني كم كردن كاغذ و در نتيجه هزينه كاغذ، چاپ و ساير هزينههاي مرتبط با اين موضوع كاهش پيدا ميكند. در كل كم كردن هزينهها يك چرخه است كه به نيروي انساني هم ميرسد؛ به اين دليل كه اينها در طول هم نيستند بلكه در عرض هم هستند. زماني كه شما صفحه كم ميكني بهطور اتوماتيك كاغذ و نيروي انساني هم كاهش پيدا ميكند. بنابراين اگر عرضي به اين داستان نگاه كنيد ديگر چنين سوالي نميپرسيد.
شما ميگوييد در حد 5 نفر تعديل نيرو داشتهايد. اگر ماهي 3 ميليون تومان هم به آنها بدهيد، يعني ماهي 15 ميليون تومان. مشكل روزنامه با كاهش اين مبلغ حل ميشود؟
مشكل شما اين است كه فكر ميكنيد ماهي 3 ميليون تومان دريافتيتان است؛ شما ديگر عيديتان را نميبينيد، سنواتتان را نميبينيد، مرخصي يك ماهتان را نميبينيد، بيمهتان را نميبينيد و ميگوييد ما فقط 3 ميليون تومان ميگيريم. جمع هزينههاي يك نفر حداقل 5 و نيم ميليون تومان است. روزنامهنگاران فكر ميكنند زماني كه 3 ميليون تومان گرفتند، ديگر تمام شد اما مشكلات ما تازه شروع ميشود.
هيچكس كمكي به شما نكرد؟
يك نفر از دستگاه دولتي و حكومتي با من تماس نگرفته است؛ حتي بگويد آقا شما چه مرگتان است؟ چه اتفاقي افتاده است؟ من خودم با معاون وزير ارشاد تماس گرفتم و وضعيت روزنامه را توضيح دادهام؛ اينكه ما 4 صفحه كم كرديم چه بسا 4 صفحه ديگر هم كم كنيم يا اصلا روزنامه را تعطيل كنيم، اما فردا روزي به من نگوييد رحمانيان كاش به من گفته بودي و من فقط براي اينكه اين كاشكيها را نشنوم، به شما زنگ زدهام وگرنه ميدانم نه ميتوانيد كاري انجام دهيد و نه كاري انجام ميدهيد. اگر كمكي صورت گرفته، لطفا رسما اعلام كنند. جز آن يارانه اندكي كه نصف حقوق يك ماه ما را هم تامين نميكند، هيچ كمك ديگري به ما نشده است.