حس و حال يكي از خبرنگاران تعديل شده از روزنامه شرق
كشتي بايد سالم به ساحل برسد وگرنه به كار نميآيد
گروه اجتماعي|«شاهد حلاج» يكي از خبرنگاران شناخته شده مطبوعات سالهاست كه «حوادث» مينوشت و با شروع تابستان شغلش در روزنامه شرق را از دست داد. شايد منطقيترين واكنش به بيكارشدن در ميان خبرنگاران تعديل شده روزنامه شرق را او در توييترش داشت. او در گفتوگو با «اعتماد» درباره بيكارشدنش ميگويد: «يك روزنامه با خبرنگارش ارتقا پيدا ميكند و يك خبرنگار باتوجه به روزنامهاي كه در آن كار ميكند ارتقا پيدا ميكند؛ يعني اين دو لازم و ملزوم يكديگر هستند. اينكه از تعديل نيرو به عنوان شيوهاي مناسب براي كاهش هزينهها استفاده شود جزو بدترين و رايجترين راهكارهاست؛ چون خبرنگار سرمايه و اعتبار رسانه است اما شما يك كشتي را در حال غرق شدن فرض كنيد، هر قدر هم بار اين كشتي ارزشمند باشد؛ يعني حتي اگر بارش طلا هم باشد، براي سالم رسيدن كشتي به ساحل بايد بارش را در دريا خالي كند.» آنچه پيش رو داريد حس و حال حلاج است كه بعد از مدتها كار در روزنامه شرق اينك از اين مجموعه جدا شده است.
آيا حقوق شما در ماههاي اخير كم شده بود؟ چه تعداد تعديل نيرو داشتهايد؛ چون مديرمسوول روزنامه ميگويد 5 نفر در حالي كه در فضاي مجازي به 10 تا 15 نفر اشاره ميشود؟
در رابطه با حقوقها راستش كم نشده بود اما در سال جديد زياد هم نشده بود. اما در رابطه با تعديل نيرو تا جايي كه من اطلاع دارم بيشتر از
5 نفر است.
يكي از همكاران شما به نام عاطفه مرادي در گفتوگو با يكي از رسانهها گفته بود «من با تمام حرفهاي بودنم كه همكارانم روي اين مساله صحه ميگذارند، از كار بيكار شدم؛ چون وفادار نيستم، بايد چه كاري انجام دهم؟ من نميخواهم به فرد وفادار باشم، نميخواهم در تيم كسي باشم، بايد چه كاري انجام دهم؟» به نظر شما تعديل نيرو ممكن است به دلايل سياسي بوده باشد؟
استنباط شخصي من حداقل در رابطه با خودم اينگونه نيست. لابي و گروهبندي در همهجا وجود دارد كمااينكه هر كدام از ما به واسطه آشنايي كه داشتهايم در رسانهاي مشغول به كار شدهايم و اين را نميشود انكار كرد اما اينكه اين تعديل نيرو به دليل نوع نگارش و ماجراي سياسي بوده، بعيد ميدانم. البته محدوديتهايي هميشه در اين رابطه وجود دارد ولي اين اتفاق اخير يعني اينكه تعديل نيرو در رابطه با مواضع سياسي بوده باشد، من شخصا بعيد ميدانم.
به نظر شما زماني كه روزنامهها دچار ضعف مالي ميشوند، تعديل نيرو تنها راهحل و مناسبترين راهحل است؟
يك روزنامه با خبرنگارش ارتقا پيدا ميكند و يك خبرنگار باتوجه به روزنامهاي كه در آن كار ميكند ارتقا پيدا ميكند؛ يعني اين دو لازم و ملزوم يكديگر هستند. اينكه از تعديل نيرو به عنوان شيوهاي مناسب براي كاهش هزينهها استفاده شود جزو بدترين و رايجترين راهكارهاست؛ چون خبرنگار سرمايه و اعتبار رسانه است اما شما يك كشتي را در حال غرق شدن فرض كنيد، هر قدر هم بار اين كشتي ارزشمند باشد؛ يعني حتي اگر بارش طلا هم باشد، براي سالم رسيدن كشتي به ساحل بايد بارش را در دريا خالي كند. حالا ممكن است با كشتي سالم ديگري برگردد، بارش را بردارد و دوباره به مقصد برساند.
اگر روزنامهنگاران انجمن صنفي واحدي داشتند الان وضعيت متفاوت نبود؟
مطبوعات امروز ما بيشتر از انجمن صنفي به يك فضاي خوب و مطلوب نيازمندند و همينطور آزادي بيان؛ يعني خبرنگار بتواند آنچه ميخواهد، بنويسد. رسانه مخاطب دارد اگر همهچيز درست پيش برود اصلا نياز نيست انجمن صنفي از حقوق خبرنگاري دفاع كند. من نميگويم وجود انجمن صنفي خوب و مطلوب نيست اما قبل از آن يك خبرنگار نياز به مقدمات ديگري دارد.
خبرنگاران بايد حرف مردم را به مسوولان ارجاع دهند و حرف مسوولان را به مردم. در عين حال بايد سانسور كنند، در عين حال بايد به دادگاه بروند، در عين حال مراقب نهادهاي مختلف باشند كه مباد كاري كنند و به آنها جواب پس بدهند؛ حالا چطور با وجود همه اينها محتواي جذابي هم توليد كنند؟
به هر حال هميشه انتطارات وجود دارد اما اينكه خبرنگار با وجود همه اينها آنچه را كه واقعا اتفاق افتاده، بنويسد مهم و موثر است. اگر ميخواهيم جذب مخاطب داشته باشيم و خواسته جامعه را برآورده كنيم بايد در همه حال واقعيت را بنويسيم؛ چون نبايد فقط به نام، ركن چهارم دموكراسي باشد ولي همانطور كه ميبينيم عملا اين اتفاق نميافتد.