نگاهي به تجربه روزنامه شرق 127 روز پس از شيوع ويروس كرونا
اگر جاي مديريت روزنامه شرق بوديد چه راهي برميگزيديد؟
گروه اجتماعي |ويروس كرونا كه به جان عالم افتاد در ايران آثار و تبعاتي عجيب براي مطبوعات داشت. برخلاف كشوري مثل ايتاليا كه روزنامههايش همچنان خريده ميشدند در روزهاي پاياني سال كه معمولا ايرانيان سالنامههاي نوروزي روزنامهها را ميخريدند كمتر اين كار را كردند تا پاييز مطبوعات تن به زمستان بسپارد. تعطيلي يك هفتهاي روزنامههاي كاغذي بيشتر و بيشتر سرماي زمستاني كه مطبوعات اسيرش شده بودند را ملموس كرد. بعد از تعطيلات نوروز مردم كه چند هفتهاي بود به اجراي سياست «درخانه بمانيم» مشغول بودند همچنان در خانه ماندند و كمتر و كمتر پاي دكههاي روزنامهفروشي آمدند. روزنامه كاغذي حياتش به خريدارش است برخلاف آنكه شبكههاي اجتماعي حياتش به انگشتهاي ما و كليكهايمان. در شبكههاي اجتماعي به سادگي ميتوان ممبر گرفت ولي در فضاي زندگي روزنامهها به سادگي يك نفر پاي دكه روزنامهفروشي نميرود كه از جيبش يك اسكناس 5هزارتوماني دربيارود و روزنامهاي بخرد. وقتي كسي روزنامه نخرد، صاحب تجارت و توليدي هم حاضر نيست كالايش را در آن تبليغ كند. بماند كه شيوع ويروس كرونا سبب شد تا كارخانهها و توليدكنندگان هم چوب لاي چرخشان برود. بخش خصوصي عملا زمينگير شده بود و طبيعي بود كه آنها هم در كاهش هزينههايشان براي ادامه كار از تبليغات كم كنند. حالا در چنين وضعيتي يك روزنامه چگونه بايد اوضاع را مديريت كند؟ چگونه بايد دخل و خرجش را تراز كند و به آينده بينديشد. هزار و يك راه پيش روي روزنامهها نيست. هزينه جا و مكان و دفتر، هزينههاي جاري آب و برق و امثالهم براي هندل كردن اوضاع هم كم نيستند. شايد سادهترين راهكار در شرايطي كه توصيف كرديم كاهش هزينهها و سياستهاي انقباضي باشد. اما يافتن بهترين راه هم ساده نيست و اتفاقا پيچيدگيهاي خاص خودش را دارد. بنابراين در شرايط بحران چگونه ميتوان انتظار داشت كه كمترين آسيبها به پيكره يك شركت يك موسسه يا يك روزنامه وارد شود نيازمند صرف انرژي بسيار است. آنچه امروز دامن روزنامه شرق را گرفته است فردا سراغ روزنامههاي ديگر را خواهد رفت و دير نيست اگر مدل موثري نيابيم دامن هريك از ما را بگيرد. واقعيت اين است كه شيوع كرونا بسياري از ساختارها را به چالش كشيد. روزنامهها شديدتر. شايد به اين دليل كه در ايران روزنامهها مدتها بود با وجود پيدا كردن رقبايي سرسخت خود را به روز نكرده بودند. به هر حال، حال روزهايي كه در دو دهه قبل پشت سر گذاشتهايم امروز مساعد نيست. چند حالت براي روزنامهها ميتوان متصور بود. بازار جديد مخاطب و آگهي كه اين نيازمند صرف زمان و انرژي است و تا روزنامه به حيات خود ادامه ندهد نميتواند چنين كند. حالت ديگر مورد حمايت قرار گرفتن است. چه از سوي دولت و چه از سوي مردم. حالت سوم به كار بستن سياستهاي انقباضي براي گذر از اين شرايط. حالت ديگر هم تعطيلي كامل است. شما اگر مدير يك روزنامه بوديد چه كار ميكرديد؟