قصههايي براي تاريكي
اسدالله امرايي
پادشاه روسيه بعد از آن با طرح معمايي روبهرو ميشود كه خردمندان ديارش از پاسخ به آن درميمانند، به دهقان پيري برميخورد كه جواب معماها را در آستين دارد. بعد از جواب دهقان، پادشاه وعده يك كيسه سكه طلابه او ميدهد. اما طمع نميگذارد كيسه طلا به دهقان برسد و... داستان با اين سطر به پايان ميرسد: «باور ميكنيد وقتي كسي يك قصه درست و حسابي بلد است، نميتواند آن را مخفي كند؟ شما اين قصه را به ذهن بسپاريد، خيلي زود پخش ميشود، به خصوص بين بچهها! به اميد ديدار! بعد از آن از پيش دوستم رفتم و درست در همان روز قصه به گوش بچهها رسيد.» قصههاي ريلكه نوشته راينر ماريا ريلكه ترجمه علي عبداللهي مترجم نامآشناي ادبيات آلمانيزبان است كه در مجموعه ده داستان از سري دهتاييهاي انتشارات نقشونگار است كه چاپ دوم آن در بازار موجود است. ريلكه بيشتر به شعر شهرت دارد تا داستاننويسي. حكايتها و قصههايي در قلمروي ادبيات كهن است كه متضمن درسهاي اخلاقي است. داستان «چگونه تيموفاي پير آوازهخوان درگذشت» كه به روايت ماجراي پيرمردي آوازهخوان ميپردازد كه پسرش بعد از ازدواج با بيوهزني، تركش ميكند. پيرمرد كه همه آيندهاش را، آوازهايش را به پسر آموخته است، منزوي ميشود. پسر كمي بعد برميگردد اما تنهايي سرنوشت او است، همچنان كه اديپ شهريار سرنوشتي به جز سرنوشت سياهش نداشت.« قصه تعريف كردن براي آدم افليج چه كيفي دارد، آدمهاي سالم، سر به هوا هستند. گاهي وقتها اشيا را يك جور و گاهي هم جور ديگري ميبينند. وقتي ساعتي را با آنها قدم ميزني و سمت راستت هستند، بعيد نيست يكهو از سمت چپ جوابت را بدهند. صرفا به خاطر اينكه در آن لحظه پادشاه آمده كه اينجور جواب دادن، مودبانهتر و نشانه ظرافت رفتار بيشتر است. اما در كنار يك آدم معلول از اين بابت هيچ ترسي نداري. چون بيتحركياش او را شبيه به اشيايي ميكند كه واقعا با آنها رابطه صميمانه و قلبي دارد و او به اصطلاح، تبديل به چيز برتر ديگري ميشود، چيزي كه نه فقط با سكوتش گوش فرا ميدهد؛ بلكه با حرفهاي آهسته و كلام اندك و احساسات ظريف و محترمانهاش سراپا گوش است.» داستانهاي ديگر اين مجموعه هم عناوين كم و بيش مشابهي دارند: روزي روزگاري، مردي كه از رودخانه ميگذشت، چگونه خيانت به روسيه راه يافت، آنكه از سنگ صدا ميشنيد، ويتالي بيدار شد. آموختن ديدن عنوان مقدمه كتاب است كه مترجم نكات مبسوطي را درباره آثار منثور ريلكه به رشته تحرير درآورده.