قرباني آزاديخواهي
محمود فاضلي
در دوران 16ساله حكومت رضاخان، رعب و وحشت كمنظيري در عرصه سياسي و اجتماعي كشور سايه افكند و دستاوردهاي چند دهساله مردم ايران كه در مشروطيتي هر چند كمفروغ، ولي اميدبخش متبلور شده بود، مورد تعدي قرار گرفت. رضاخان از همان آغاز كودتا با اعلاميه معروف «حكم ميكنم» و اعلاميههاي تهديدآميزش نشان داد دوران جديدي در عرصه سياسي و اجتماعي ايران در حال زايش است. از زمستان 1300 همه رضاخان را رييسالوزراي منتظر ميدانستند كه چشم به مقام سلطنت دارد. رضاخان در اين مسير از ابزارهاي مختلفي بهره برد و در مواقعي كه كسي بناي مخالفت يا ايجاد بحران در مسير قدرتگيري وي را داشت، از هر ابزاري براي شكست اين مخالفت استفاده ميكرد.
در اين ميان، به ويژه آزاديخواهان و شخصيتهاي سياسي، ادبي و هنري كشور تحت تعقيب قرار گرفتند و به سرعت از عرصه سياسي و اجتماعي كشور حذف شدند. يكي از اين روشها، تهديد و قتل مخالفان بود. از اينرو، سياست رضاشاه رعب، قتل و از ميان برداشتن تمامي كساني بود كه بر سر راه او قرار ميگرفتند. برنامه قتل و نابودي مخالفان و منتقدان در همان سالهاي نخست شكلگيري كودتا آغاز شد و تا واپسين سالهاي حيات سياسي وي ادامه يافت. رضاشاه براي تقويت پايههاي سلطنت پهلوي و اقتدار خود، بسياري از آزاديخواهان را كه براي حاكميت حكومت قانون مبارزه ميكردند، به شيوههاي ناجوانمردانهاي به قتل ميرساند. ترور، قتل در زندان، قتل در تبعيد و اعدام مخالفان شيوههاي مختلفي است كه حكومت وحشت و اختناق رضاخان، صداي منتقدان و مخالفان خود را خاموش ميكرد.
ترور ميرزاده عشقي شاعر و روزنامهنگار وطنپرست و آزاديخواه كه از ذوق و احساسات ادبي بالايي برخوردار بود و بيباكي فراواني نشان داد يكي از مهمترين اين ترورها بود كه در رديف اولين قتلهاي مهم سياسي پس از كودتاي 3 اسفند 1299 قرار داشت. اين ترور در دوره نخستوزيري رضاخان و در تاريخ 12 تيرماه 1303به دست ماموران شهرباني صورت گرفت. عشقي در دوراني ميزيست كه شرايط كشور پيوسته در تلاطم بود. در آن برهه زماني درگيريهاي شديدي ميان رضاخان سردار سپه و نخستوزير وقت و مخالفانش در مجلس شوراي ملي بروز كرده بود و بسياري از مردم پايتخت و شهرهاي بزرگ هم كه از روند حاكم شدن قدرت استبدادي رضاخان نگران شده بودند، با مخالفان او همدلي نشان ميدادند.
عشقي از مخالفان قرارداد ننگين وثوقالدوله (1919) با انگليسيها بود و به همين دليل، مدتي زنداني شد. وي سپس در تهران، روزنامه «قرن بيستم» را كه حاوي مقالات و اشعار تند ضد هيات حاكمه بود، انتشار داد. عشقي در اين روزنامه، كاريكاتورها، اشعار و مقالات تندي را مبني بر هزل جمهوري و جمهوريخواهان اختصاص داد كه بلافاصله از طرف شهرباني، شمارههاي آن، جمعآوري و سانسور شد.
مهمترين علت ترور عشقي به مخالفت وي با رضاخان بهويژه اعمال خودسرانه او در توقيف روزنامهها باز ميگشت. عشقي با بهرهگيري از قدرت بيان، قلم و استعداد شاعري خود به مخالفت جدي با جمهوريخواهي رضاخاني برخاست. او اوضاع و شرايط كشور را مساعد پذيرش جمهوري نميدانست و آن را غيرواقعي و خواسته بيگانگان (انگلستان) ذكر ميكرد. عشقي تنها كسي بود كه در ميان روشنفكران، با لحني تند مخالفت خود را با رضاخان و جاهطلبيهاي وي ابراز ميكرد. عشقي در شعري مبسوط، رضاخان را نوكر انگلستان خواند كه درصدد است با عنوان جمهوريخواهي و نظاير آن، در پس پرده، طرحهاي انگلستان را در ايران به مرحله اجرا درآورد. مهمترين حمله و انتقاد او به رضاخان و متهم كردن او به وابستگي به انگليس و آلت فعل آن كشور بودن در شعري با عنوان «جمهوري سوار» متبلور شد كه در جريان جمهوريخواهي رضاخان به صورت شعري نمادين در روزنامه قرن بيستم به چاپ رسيد.
او با چاپ كاريكاتوري در روزنامه قرن بيستم، با هدف نكوهش رضاخان و برنامههايش، جنجال بزرگي به پا كرد. اين اقدام عشقي آنچنان تاثيري داشت كه رضاخان تاب تحمل از كف داد و در سال 1303 در حالي كه تنها 31 سال داشت، به دست عوامل رضاخان در منزل خود ترور شد. ترور ميرزاده عشقي يكي از تراژيكترين مرگها در يك سده اخير ايران بوده است. پس از قتل او، تقريبا همه سكوت كردند و جز چند چهره انگشتشمار مثل مدرس، مصدق و بهار، كسي خطري را كه عشقي در انتهاي مسير ميديد، فرياد نزد. صداي او يكي از بلندترين و موثرترين صداها و زبانش نيز بسيار گزنده و گيرا بود و از اينرو قرباني احياي استبداد شد.