ماليات خانههاي خالي
مهدي سلطان محمدي
قانون ماليات بر خانههاي خالي كه دو فوريت آن در مجلس به تصويب رسيده، طرح ناپختهاي است كه استدلالهاي كارشناسان و فعالان اين حوزه در آن وجود ندارد. قانون قبلي ماليات بر خانههاي خالي كه معقولتر و سنجيدهتر بود، سالهاي بسياري اجرايي نشد چراكه مقدمات آن به خصوص شناسايي خانههاي خالي همچنان محقق نشده است. آن مقدار خانههاي خالي هم كه تصور ميشود براي دوره طولاني وجود دارد به اندازهاي نيست كه در آخرين سرشماري كشور اعلام شد. چراكه در آن مقطعي كه سرشماري انجام شد، ممكن است برخي در سفر بوده باشند و برخي ديگر نيز خانه را براي فرزندان خود باقي گذاشته باشند. در كل مقطع زماني كنوني زمان مناسبي براي سنجش وضعيت مسكن به خصوص خانههاي خالي نبوده از سوي ديگر نوع پرسش و هدفي كه سرشماري داشته براي اتخاذ سياستي مالياتي نبوده است. فرد پرسشگر به خانهها سر ميزد و هر خانهاي كه خالي بود در زمره خانههاي خالي قرار ميگرفت. مبناي خانههاي خالي افرادي هستند كه خانههايشان را براي زمان زيادي خالي نگه داشتند كه البته بعيد است چراكه فرد قصد نگهداري براي دستيابي به درآمدي را دارد بنابراين نياز دارد از درآمد اجاره آن استفاده كند مگر اينكه معذورات خاصي داشته باشد. تصوري وجود دارد كه با اجرايي شدن اين قانون حجم زيادي از خانهها به بازار عرضه ميشوند كه به اعتقاد بنده اين واقعبينانه نيست چراكه شناسايي آنها نيز به راحتي امكانپذير نيست. سالهاست كه كشور درگير طراحي و به اجرا درآمدن سامانهاي است تا بتواند اين خانهها را شناسايي كند كه همچنان به مرحله اجرايي نرسيده است. فرمولي كه نمايندگان در مجلس براي مالياتستاني بر خانههاي خالي وضع كردند، فرمول تندي است كه قابليت اجرا ندارد.
ممكن است اين نوع تصميمگيريها التهاب به بازار مسكن را بيش از پيش افزايش دهد. ممكن است فشار در كوتاهمدت به بازار مسكن، وضعيت آن را در بلندمدت آشفته و ناامن كند. در شرايط فعلي به رغم افزايش قيمت مسكن هنوز امكان ساختوساز در ايران پايين است و تمايلات براي ورود به بازار ساختوساز كم است. ماليات در كشورهايي كه وضع شده در مجموع ثمربخش نبوده و ميزان عايدي از ميزان هزينههايي كه براي شناسايي خانههاي خالي پرداخت شد بيشتر بوده چراكه شناسايي امر پربحثي است كه پيچيدگيهاي فني خاص خود را دارد. شناسايي اين خانهها ممكن است، فسادزا نيز باشد چراكه اثبات خالي بودن آن امر آساني نيست. لازم است، طرحهاي اينچنيني پختهتر و مدتها روي آن كار شود و كارشناسان بر همه جوانب آن نظر دهند. اينكه به صورت شتابزده طرحهاي اينچنيني به تصويب برسد و درصدد بود كه در كوتاهمدت مشكلات آن را حل كرد، راه به جايي برده نميشود. نبايد از اين موضوع گذشت كه مسكن راهحل كوتاهمدت ندارد. بايد اين را پذيرفت كه براي چارهسازي از مسكن نياز به برنامهريزي بلندمدت است. شايد اين امر تلخ باشد اما در كوتاهمدت بازار مسكن به شرايط باثباتي نميرسد. اگر اين روشها جوابگو بود كه در ساير بازارها نيز اجرا ميشد و نتايج خوبي نيز به بار ميآورد. اي كاش طرح قبلي اجازه اجرايي پيدا ميكرد تا نقاط قوت و ضعف آن شناسايي ميشد. در اين صورت است كه ميتوان به قانوني جامع با ضمانت اجرايي دست يافت وگرنه با تصويب هر روزه قانون راه به جايي نخواهيم برد.