درباره صلاحيت بذرپاش
فياض زاهد
اين روزها شايد يكي از مهمترين موضوعاتي كه در فضاي مجازي يا رسانهاي و حتي محافل سياسي مطرح ميشود موضوع صلاحيت «مهرداد بذرپاش» و درستي يا نادرستي گمانهزنيها درباره صلاحيت او براي رياست بر ديوان محاسبات كشور است. اين نهاد زير نظر مجلس شوراي اسلامي فعاليت كرده و بازوي نظارتي آن به حساب ميآيد؛ به زبان سادهتر وظيفه اين ديوان تطبيق و تفريغ بودجه و عمليات مالي نهادها و موسسات، وزارتخانهها و بخشهاي اداري كشور منطبق با قانون بودجه مصوب مجلس است. فارغ از داوريهايي كه درباره گرايش و نگره سياسي وي مطرح بوده و هست، آنچه در اين روزها توجه محافل را به اين انتخاب جلب كرده صلاحيتهاي علمي، سوابق حرفهاي و توان مديريتي و دانش مالي او براي تحقق اين مهم است. در كنار عوامل برشمرده شده بالا برخي دغدغهها سبب ميشود تا افكار عمومي بيشتردر بخش سياسي به اين موضوع توجه كند. چرا ميگويم بخش سياسي! چون به نظر نگارنده اين دست انتصابات براي عموم مردم فرق چنداني ندارد زيرا بر اساس تحليلي كه فهم آن چندان هم سخت نيست، كساني كه چنين سناريويي را تدارك ديدهاند، چندان نگران اين امر نبودهاند. افكار عمومي حساسيت خود را در اين امور از دست داده است. اگر اين رويداد در تعارض با روندهاي موجود بود بديهي است كه واكنشهاي شديدي به وجود ميآورد. شايد ميشود اينگونه داوري كرد كه گردانندگان اين نمايش ميدانستند كه قرار است چه مسيري رخ دهد و چه ايراداتي در راه ميتواند بروز كند. آنها با لحاظ اين موانع و ايرادات سناريوي خود را به پيش بردهاند؛ لذا برآنم به صورت مجمل به برخي از اين موارد اشاره كنم.
1- انتخاب بذرپاش بيش از آنكه يك انتخاب حرفهاي و حقوقي و تخصصي باشد بيشتر به نظر يك انتخاب سياسي است. او محتملا از اين عنوان به عنوان پلي براي آينده بهرهبرداري كند. چون بديهي است در جريان راست كلاسيك و حتي نواصولگرايان اگر ميگشتند حتما رييس ديواني با استانداردهاي مورد پذيرش معقول مديريتي يافت ميكردند. اينكه اين انتخاب نه ميرسليم را راضي كرده نه احمد توكلي را، حتما يك جاي كارش ميلنگد.
مهرداد بذرپاش با اين استدلال انتخاب شده است تا وارد كلاسهاي جهشي شود. همانگونه كه برخي منتقدان او درباره دوره دانشگاهي وي و نحوه استفاده از بورسيههاي پرچالش و حداقل نمره معدل قبولي به زبان آوردهاند.
2- خطري كه اين انتخاب براي جريان راست در بردارد آن است كه آنها را بيش از گذشته به دوپينگ سياسي براي تصاحب مناصب معتاد ميكند. بذرپاش قطعا واجد ويژگيهاي مثبتي بوده كه توانسته پلههاي ترقي را ستارهوار طي كند. نميتوان اين را منكر شد اما تكيه بيش از اندازه براي بهرهوري از قدرت عريان و نهان در برابر رقباي سياسي و همفكران متفاوت خود، آنها را بيش از گذشته از ابداع، نوآوري و تكيه بر افكار عمومي دور خواهد كرد. آنها شبيه ورزشكاراني هستند كه بدون مسابقات انتخابي وارد المپيك شدهاند. نتيجه از قبل معلوم است. همه جريانات سياسي در ايران نيازمند اقناع افكار عمومي و همراهيشان با منويات سياسي خويش هستند. چون مولفه سياسي در ايران امروز تنها معطوف به قبايل شناختهشده سياسي رخ نميدهد. عناصر بيروني و گروههاي نوظهور با استفاده از رسانههاي بينالمللي و فارسي زبان بر روندها در ايران تاثيرگذارند.
3- كاري كه نواصولگرايان ميكنند زمينهسازي براي حركتي پسيني است. آنها مهرداد بذرپاش را در آب نمك خواباندهاند تا از اين سمت براي بهرهوريهاي سياسي استفاده كنند. چون اصولا خارج از اين قاعده اين روش نبايد چندان معقول به نظر برسد. شايد آنها وي را تنها براي يكسال انتخاب كردهاند تا در روند فرآيند انتخاباتي بتواند به عنوان يكي از بازيگران وارد عمل شود. مثلا وي ميتواند زوج مناسبي براي كانديداي راستگراهاي جديد باشد. چهره جواني كه هرجا پا گذاشته از آن به عنوان سكويي براي نيل به ايستگاه ديگر استفاده كرده. براي اثبات اين ادعا كافي است به روند مسووليتهاي وي نگاهي افكنيم.
4- انتخاب بذرپاش ميتواند آسيبهاي اخلاقي هم به همراه داشته باشد. فرض كنيم در جامعهاي كه از منظر سرمايه اجتماعي لطمه ديده و اعتماد اجتماعي در آن به پايينترين حد خود نزول كرده، بخش وسيعي از جامعه به ترديدهايي كه در سوابق او وجود دارد توجه كنند. ميدانيد آنها چه پيامي را دريافت ميكنند؟ ما غير مستقيم به آنها ميگوييم براي تصاحب مناصب و در اختيار گرفتن پستهاي سياسي هيچ نيازي به تخصص، خوب درس خواندن، متعهد بودن، سلسله مراتب طي كردن نيست. براي موفقيت نيازي نيست تلاش كنيم. نيازي نيست نمرات بالاي الف داشته باشيم. مدارج علمي و دانشگاههاي معتبر محلي از اعراب ندارد. ما همانگونه كه در جادهها از سمت راست سبقت ميگيريم، يا از چراغ قرمز بيمحابا رد ميشويم ميتوانيم در صف نمانده و با قرار گرفتن در طيف سياسي صاحب نفوذ از همه مزيتها بهره ببريم. فرزندان ما در مدارس، دانشجويان ما در دانشگاه، كارمندان ما در ادارات و كارگران ما در محيطهاي توليدي اين پيام را درمي يابند كه لزوما يك با يك برابر نخواهد بود. برخي ميتوانند برابرتر باشند! اين خطر بزرگي است كه نبايد آن را ناديده گرفت. ترديد در صحت اصالت درستكاري و پاكدامني از هر امتيازي كه ميتواند انتخاب امثال بذرپاشها- با فرض وجود چنين مزيتي- دربرداشته باشد، بيشتر است.
لذا بايد اميدوار بود آنهايي كه فضيلت اخلاقي و سياسي برايشان اهميت والاتري دارد - فازغ از اينكه به چه جرياني وابسته هستند - براي تنوير افكارعمومي به خود زحمت پاسخ به اين دسته ترديدها و ابهامات را بدهند. اينگونه براي بذرپاش هم بهتر خواهد بود.