پايان يكجانبهگرايي امريكا
پيرمحمد ملازهي
امريكاييها از همان ابتدا كه بحث مذاكرات با گروه طالبان را مطرح كردند، روشي يكجانبه را در پيش گرفتند و با اتخاذ رويكردي اشتباه كوشيدند تا به اهداف تعيينشده خود در اين منطقه دست يابند. آنها در طول برگزاري مذاكرات با طالبان نه دولت مركزي افغانستان را به حساب آوردند و نه توجهي به كشورهاي همسايه افغانستان و ديگر كشورهايي كه حضور و نفوذشان در اين منطقه انكارناشدني است، نشان دادند. با گذشت زمان امريكاييها دريافتند كه اين رويكرد يكجانبه جوابگو نيست و مذاكره با طالبان به آن سادگي كه در ابتداي امر گمان ميكردند نخواهد بود. همين امر سبب شد تا نوعي تجديدنظر در رويكرد امريكا به وجود آيد و كاخ سفيد در پي آن برآمد كه با اعمال برخي تغييرات در سياست خود در قبال افغانستان، به دنبال اصلاح مسير برآيد. ديدگاه ديگري نيز درباره مساله افغانستان وجود داشت كه از سوي ايران مطرح ميشد؛ بر اين اساس كه ايالات متحده به تنهايي و در گفتوگو با طالبان نخواهد توانست به وضعيت افغانستان سر و سامان دهد و حل و فصل اين مساله به پيشنيازهايي احتياج دارد. اين ديدگاه بيان ميداشت كه اين مردم افغانستان و دولت اين كشور هستند كه با همكاري كشورهاي منطقه ميتوانند با طالبان گفتوگو كرده و از طريق گفتوگوهاي بينالافغاني راهي براي عبور از بحران كنوني در افغانستان بيابند. از همان آغاز مذاكرات ميان امريكا و گروه طالبان در دوحه، اين اختلاف نظرات وجود داشت اما واشنگتن بدون توجه به هشدارهاي ديگر كشورها از جمله ايران تلاش كرد تا حرف خود را به كرسي بنشاند. با اين وجود چون كاخ سفيد نتوانست در اين مسير موفق باشد، كوشيد تا راه ديگري را امتحان كند و يكي از اين راهها، هماني است كه از سوي زلماي خليلزاد، نماينده ويژه امريكا در امور افغانستان مطرح شد.
او اعلام كرد براي دستيابي و حفظ صلح، بسيار مهم است كه منطقه بهطور مثبت شامل اين روند شود و امريكا حتي آماده است كه در موضوعات مربوط به افغانستان، ديدارهايي را با مقامات ايراني داشته باشد. هر چند كه او در بخش ديگري از سخنانش ادعا كرده كه ايران از روند صلح افغانستان حمايت كافي نميكند، اما آنها دريافتهاند كه روش پيشينشان اشتباه بوده و بايد با در نظر گرفتن دولت افغانستان و همچنين همكاري با كشورهاي منطقه، مذاكرات را به مذاكراتي بينالافغاني تبديل كنند.
سوالي كه اكنون مطرح ميشود اين است كه آيا رويكرد امريكا مبني بر يكجانبهگرايي و گفتوگو با طالبان بدون در نظر گرفتن نقش دولت مركزي و رويكرد ايران مبني بر گفتوگوهاي بينالافغاني با همكاري كشورهاي منطقه جمعپذير هستند و دو طرف ميتوانند با تعديل مواضع به تفاهمي در اين خصوص دست يابند؟ نگارنده معتقد است اين بحث هنوز قابل ارزيابي نيست و بايد صبر كرد و ديد ايالات متحده تا چه اندازه حاضر است از يكجانبهگرايي خود فاصله گرفته و در همكاري با دولت كابل و كشورهاي همسايه، در راستاي حل بحران در افغانستان گام بردارد.
ايران تاكنون در موضوع افغانستان دو حركت انجام داده است: در مقطعي گفتوگوهايي با مقامات طالبان شكل گرفت و ديدار مهمي نيز ميان وزير امور خارجه ايران و آقاي ملا برادر اتفاق افتاد. در ادامه نيز رايزنيهاي فشردهاي با مقامات دولت افغانستان صورت گرفت و تلاش شد كه زمينهاي براي آغاز و جدي شدن مذاكرات بينالافغاني فراهم شود.
جمهوري اسلامي ايران معتقد است كه در هرصورت بايد راهحلي سياسي براي موضوع افغانستان پيدا شود و اين راهحل بايد راهحلي باشد كه طي آن منافع همه گروههاي قومي و مذهبي در افغانستان و هم منافع كشورهاي همسايه افغانستان تامين شود. نتيجهبخش بودن اين راهبرد در صورتي است كه امريكا از رويكرد يكجانبه خود فاصله بگيرد و بپذيرد كه توافقي ميتواند افغانستاني با ثبات و آرام ايجاد كند كه منافع مردم افغانستان، گروههاي سياسي و مذهبي و كشورهاي همسايه در آن ديده شود. يكي از مسائل تاثيرگذار در اين زمينه مساله خروج امريكا از افغانستان است. بايد ديد آيا ايالات متحده پذيرفته است كه به صورت كامل از افغانستان خارج شود يا ميخواهد همچنان بخشي از نيروهاي نظامياش در اين كشور باقي بمانند. با توجه به رقابتهاي امريكا با روسيه، چين و ايران در منطقه خروج كامل امريكا از افغانستان بعيد به نظر ميرسد و همين امر ممكن است به مانعي براي دستيابي به توافقي جامع در خصوص افغانستان و آينده سياسي آن بدل شود.