شور زندگي و زنده بودن
روژين مازوجي
درباره داريوش آشوري و نقش او در جلاي فرهنگ ايراني سخنهاي بسياري رفته است و بدون شك نام نيچه در ايران با نام داريوش آشوري كه برگردان فارسي آثار او را برعهده داشته گره خورده است. اما انتخاب وسواسگونه از آثار كساني چون نيچه، ماكياولي و حتي شكسپير شايد از شورمندي و وفور علاقه داريوش آشوري به زبان پرده بردارد. آشوري در يكي از جستارهايش درباره كتاب «در انتظار گودو» بكت درباره خودِ فرآيندِ نوشتن چنين ميگويد: نفسِ نوشتن، چيزي را به ما نشان ميدهد كه خود يك منفذ حياتي است «و از نظر آشوري آنچه نفس نوشتن بر ما آشكار ميكند چيزي نيست جز: «شور زندگي و زنده بودن كه پيوسته در تلاش آن است كه از سرچشمه خود جاري شود و ببالد.» آشوري خود در زمره انديشمنداني است كه اين شور و جريان زاينده و حياتبخش را كه در زبان سيلان ميكند، ميشناشد. در ترجمههايش نيز جايي كه زبان مقصد الكن ميشود، او از حركت باز نميايستد و كلمات را از زهدان زبان پارسي ميزايد. آشوري همچنين با دقت بسيار به صناعات ادبي و استعارههاي زباني در ترجمههايش دقت دارد. اين بذل توجه شايد به خاطر اشراف او به شعر فارسي باشد. دقت آشوري به بازيهاي زباني نيچه و به قول خودش شيطنتهاي زباني نيچه در ترجمه آثارش مشهود است و توجه خواننده را به سبك و نوشتار منحصر به فرد نيچه نيز آگاه ميسازد. نظريات آشوري در كتاب «زبان باز» حاصلِ تاملات فلسفي و ژرف او چه از حيث نظري و چه از حيث عملي و كارآزمايي او در حوزه زبانشناسي است. ميراثي كه آشوري و همنسلان او براي ما بر جا گذاشتهاند فارغ از آثار بديع و ترجمههاي يكه شان شهامت خطر كردن نيز هست كه رمز هميشه تازه بودن است. زاد روزش مبارك.