جعبه پاندوراي خبر بد
علي صارميان
در يك روز كه كنار درياچهاي نشستهايد و از روي غرور نگاهي به آن نيلگون ميانداريد كه چه خوب است من ساكن و همجوار درياچهام؛ ماهيگيران كناريتان كه قلاب انداختهاند، شما را متوجه يك صحنه ميكنند كه از به هم پيوستن قطعات كوچك تشكيل شده است. قلاب اولي يك لنگه كفش در ميآورد . قلاب دومي به سپر ماشيني واژگون شده گير ميكند و آن را بالا ميآورد. قلاب سومي جسد يك جوان را بالا ميكشد. قلاب چهارمي يك تفنگ كه تيرهايش را شليك كرده است. صحنه آن درياچه نيلگون غرورآميز به صحنهاي ترسناك و اسفانگيز تبديل ميشود. درياچه خيالي ما حالا يك جعبه پاندورا است كه هر چيز وحشتناكي از آن بيرون ميآيد. شما در جعبه را ميبنديد و احتمالا يا از طرف درياچه فاصله ميگيريد و تركش ميكنيد؛ يا وجدان و فكر خود را خاموش ميكنيد يا ضمن لايروبي درياچه، جلوي اتفاقهايي كه منجر به اين آثار ميشود را ميگيريد. ايران ما شبيه اين درياچه شده است. هشتگها پر از كليدواژههاي خشونت و دردند، خبرنگاران اينور آب از سر دلسوزي و تعهد خبرها را ميرسانند تا درياچه لايروبي شود و اتفاقهاي بد متوقف شوند. خبرنگاران آنور آب ولي با آب و تاب نتايج اين خبرها را به تصوير نهايي درياچه ما يعني ايران مبدل ميكنند. چه بايد كرد؟ سه راه در پيش است.
راه اول: ممنوعيت انتشار خبر بد. اين امكانناپذير است چون هم رسانه شخصي شده و هم اتفاقات در محيط فعلي است.
راه دوم: توليد خبر خوب. اما بنا به تحقيق يك خبر بد، تا ۲۵ برابر يك خبر خوب فضاي ذهن مخاطب را درگير ميكند. وانگهي خبرهاي بد ديگران سياست رسانهاي ماست.
بي آنكه فكر كنيم كه مخاطب ايراني مابهازاي اين خبرها را در جامعه خود جستوجو ميكند.
راه سوم: تصحيح حكمراني منجر به خبر بد براي توليد خبرهاي خوب تكميلي. به خبرهاي خوب زير توجه كنيد. وقف كوه دماوند متوقف شد.
اعدام جوانان موقوف شد. تصميمات فاقد برنامهريزي تعطيل شد. ما راه سوم را براي حكمراني شايسته و توليد اخبار خوب در جامعهاي كه طبق برخي آمار، ۲۵ درصد مبتلاي بيماري روحي دارد، يا نميرويم يا اعتنايي در خور به آن نميكنيم.
اين درياچه ايران نياز دارد كه تصويري غرورآميز از آن نه تنها مخابره شود كه از آن از نزديك حس شود. جعبه پاندورا را لطفا با خبرهاي خوب تصحيح عملكردهاي بد؛ ببنديم.