گفتمان بلا در انديشه ديني
جهانبخش محبينيا
شايد در جهان، سرنوشت هيچ روايتي به گرد ويروس كرونا و بيماري كوويد-19 نرسد. آوازه ذره غير قابل رويت و نانومتري بهمثابه صور اسرافيل در هر جايي از كره زمين دميده شد و سيمايي بسيار اندك از محشر را بازتوليد كرد. داستانهاي هزار و يك شب، تفسيرها و تبيينهاي دامنهدار و تا حدي خارج از عداد در اقتصاد، سياست، فرهنگ و بهداشت و درمان كه گاهي اوقات مغزها را دچار اختلالهاي باليني از قبيل هذيان و توهم، واكنشهاي شديد عصبي از نوع اضطراب و نافرماني از جنس سياسي- اجتماعي نموده است. در كارزار مرگ و حياتي كه كرونا آن را فرماندهي ميكند، وسوسهها و دغدغههاي فكري و رواني بر روح انسان در بازار، دانشگاه، خانواده و بيمارستان بهنحوي آشفتگي و بيقراري خلق كرده است كه موسيقياي انديشه و معنويت را از آرامش و دلنوازي انداخته است. قحطي بيانهاي جامع و لرزان بودن تحليلهاي منطقي و كژانديشي در مشاورههاي موجود، فتنه روزگاران را مضاعف مينمايد. فقير و غني پريشان و ارباب و رعيت از هم گريزانند. باد غيرت حاصل خون دل بلبلان را به آني پريشان ميكند و هزاران هزار باغبان را به عزا مينشاند. طوطيان كه به خيال شكري دلخوش كرده بودند، ناگهان سيل فنا درخت آمال و آرزوهايشان را بركند و باطل نمود. در اين اوضاع و احوال كه آدميزاد غريب و تنهاست و خاطر حزين باشد، انسان بيش از هر زماني به روايتسازي فاخر، وجيه و ناب قدسي نيازمند است تا از گذرگاه بلا و دالان وحشت با آرامش عبور كند و مقابل هجوم سيلآساي عناصر شيطاني به زينت وحياني قوت و غنا بخشد و بر يأس غالب آيد و مرگ از آنچه كه هست وحشتناكتر و آزاردهندهتر جلوه نكند. دريغا در اين آشفتهبازار و آوردگاه شهرآشوبانه بر قامت انديشه ديني لباس فقر دوخته شده است و عناصري از صاحبان نگاه ديني به عمد مشعل پنهان نمودهاند و با تكيه بر عصاي احتياط، حاصل زبان و قلم را احتكار نمودهاند؛ در صورتيكه توقع بر اين است هنگام بلا و گرفتاري مددكاران فهم و معنا لباس تنوير بپوشند و شاهراه حقيقت را چراغاني كنند. متالهين اگر نتوانند يا نخواهند جهان را با يافتههاي ديني رنگآميزي كنند، خطايي را مرتكب ميشوند كه فلاسفه در دانشكدهها يا انجمنهاي بسته آن را انجام ميدهند، خلق گردبادي با ارتفاع و قدمت جهان تا شايد بتوانند شكي قديم را بنيان بركنند يا شائبهاي جديد را سامان ببخشند.
دانشمندان علوم رفتاري، الهيات و اجتماعي سزاوار بود منشأ و ماواي صداي طبل كرونا را بنمايانند و نطرشان را بلند نمايند، چرا رگ غيرت آسمان گرفته است. ظلم، ناسپاسي، دروغ و مكر انسان در اين غوغا چه وزني دارد، نه اينكه به نظريهپردازي پزشكي بپردازند و دعواي ملا و مكلي راه اندازند يا به فرمانهاي اداري در محلهاي خروش بسنده كنند و ايبسا منشأ شيوع بيماري را تفنن و تفريح قلمداد كنند. تباركالله! چه سان معما حل ميكنند. اگر در مشهد، تهران، تبريز و شيراز النگ و دولنگ بازي عامل بيداد است، چرا اين عارضه در ژاپن، مالزي، سنگاپور، تايلند، كره جنوبي و حتي خود چين سونامي راه نمياندازد كه ستارگان از نگاه به بعضي از سيرتهاي شبانهشان شرم ميكنند. وا اسفا از قياس خلايق كه از انصاف مغفول است و شرم و حيا ! كه در گفتارها عقل و حيا متروك است. تعلل مدعيان هدايت در علوم كه دچار عارضه كم كارياند، مكمل مسير تنبلي پيشينيان است در نبرد موسي و فرعون دربار وظيفه تقابل با رسالت را برعهده داشت اما از درك نشانههاي حقاني و اعجاز الهي در قالب خون، صاعقه، تخريب، هجوم حشرات و آبزيان عاجز بود يا خود را به تغافل ميزد. آنگاه گزارههاي دهري و سكولار به هم بافته ميشد و متاسفانه تاييد مصلحتآميز بعضي از صاحبان انديشه را با خود همراه ميكرد. اين فرافكني در قوم نوح، لوط، ثمود و ديگر انبياي الهي نيز موضوعيت داشت. به گمانم برداشت اولي و احلي از واقعه كرونا تفسير و ارايه روايتي است منطبق بر توحيد و هارموني جهان هستي و فيزيك نظم كه چرا ما گرفتار اين توفان بلاييم و چه سان ميشود گليم خلق از معركه برون كشيد و خشم آسمان را فرو نشاند. رسيدن به اين بهينگي مشروط به اين است، يك در هزار رفتارهاي نمايشي، تبليغاتي و خودستايي در مقياس فردي و جمعي معطوف به تعميق مباني توحيد و اصول اعتقادي و فرهنگ يگانگي باشد نه اينكه در رقابت بر صدر هياتي فرهنگي در پارلمان يا دولت يا دانشگاه و تصاحب مصداق فلان كميسيون سياسي ديوار اخلاق آنچنان فرو ريزد كه مايملك معنوي زير آوار مدفون شود. آري اين صداي تنبيه حق است كه فرمود :«قل كانوا حجاره او حديدا او خلقا مما يكبر في صدوركم».
اين ويروس با سجيل همخوان و با طاعون همآوا و با صاعقه همصداست كه انسان به خود آيد و به مسير برگردد. به نام خدا جاي خدا را نگيرد، با همنوع مهربان باشد، كشتار راه نيندازد و محبت را يادگاري از حق بداند كه شيرازه همه قدرتها از آن است. تا ديروز به فرمان الهي قدرت در دست انسانها فرم ميگرفت اما امروز اين قدرت است كه به انسانها فرم ميبخشد. قاعده را بايد دگرگون ساخت. آشفتگي در اين جهان جدي است مگر باد شرطه برخيزد و ديدار آشنا را فراهم نمايد و اين مقدور نيست مگر با بيداري صاحبان صلاحيت كه نقشه راه، استراتژي و گفتمان زيست جهان اين عصر را بر خلايق عرضه و رضايت آنان را جلب كنند.