حق را پنهان نداريد
رضا مختاري اصفهاني
ميرزامحمدحسين غرويناييني معروف به علامه ناييني فقيهي برجسته است كه بيش از دانش فقهياش به كتاب «تنبيهالامه و تنزيهالمله» شناخته ميشود. حال آنكه ناييني از شاگردان برجسته ميرزاحسن شيرازي، صاحب فتواي تحريم تنباكو و از مجتهدين طرف مشورت آخوندملامحمدكاظم خراساني بود. او حوزههاي علوم ديني مختلف اصفهان، سامرا و نجف اشرف را ديده بود؛ حوزههايي كه در ديدگاههاي سياسي و اجتماعي متفاوت بودند. هر چند هيچگاه مانند ميرزايشيرازي، آقاسيدابوالحسن اصفهاني و حاجآقاحسين طباطباييقمي به مرجعيت عامه جهان تشيع نرسيد اما آرا و نظريات فقهياش از چنان وزانت و اعتباري برخوردار بودند كه كمتر فقيهي بدانها تعريضي روا ميداشت. ميرزايناييني اما با وجود چنين جايگاهي از ورود به عرصه سياست ابايي نداشت. موانست او با سيدجمالالدين اسدآبادي موجب شده بود نسبت به همگنانش در بيان عقايد سياسي تفاوتهايي داشته باشد. جز اين ناييني در طول حياتش تجربههاي بيشماري از حوادث سياسي را پشت سر گذاشت. هر چند استادش، ميرزاي شيرازي از دخالت در سياست احتراز ميجست اما ناييني خلاف سيره استادش عمل كرد. حتي واسطه ديدار سيدجمال با ميرزايشيرازي شد كه ناكام ماند.
اين ناكامي اما رويه ناييني را تغيير نداد. او در جريان مشروطه با مراجع ثلاث نجف، آخوند خراساني، ميرزاعبدالله مازندراني و ميرزاحسين نجل خليلطهراني همراه شد. در حالي كه بسياري از شاگردان ميرزايشيرازي گرد آقاسيدكاظم طباطبايييزدي، مرجع تقليد مخالف مشروطه فراهم آمدند. حضور ناييني نه تنها بر قوت جبهه مشروطهخواهان افزود كه او با نگارش كتاب «تنبيهالامه و تنزيهالمله» بر چوبين بودن پاي استدلالهاي ديني مخالفان مشروطه صحّه گذاشت. او نه تنها مشروطه را ذاتي اسلام دانست كه با شواهدي تاريخي از اسلام بر وجود «آزادي» و «مساوات» در اسلام تاكيد كرد. ناييني «عصمت» در شيعه و «بيعت» در اهل سنت را در حكم مشروط ساختن حاكم بيان كرد. در شيعه اما در زمان غيبت به جز اصولي چون«امر به معروف و نهي از منكر» با تدوين قانون اساسي به مشروط كردن حكومت ميشد اقدام كرد. در اين ميان ناييني استبداد سياسي را متكي به استبداد ديني ميدانست؛ استبدادي كه نه ريشه در دين كه مانعي در مقابل فقيهان دين بود. به باور او، خطاب «ولاتلبسواالحق بالباطل و تكتمواالحق و انتم تعلمون» (حق را به باطل نياميزيد و حق را با آنكه ميدانيد، پنهان نداريد) عتابي به اين مدعيان بود. با چنين باوري، شبهات مخالفان مشروطه مبني بر تساوي آزادي با اباحهگري، تساوي در برابر قانون به معناي تساوي كافر و مسلمان و قرار دادن تدوين قانون به عنوان بدعت در مقابل قرآن و سنت را مغالطههايي جاهلانه دانست. شايد مهمترين وجه انديشگي ميرزايناييني كه مبناي مشروعيت حكومتهاي غيرامامان معصوم را «رفاهيت عامه» بيان كرد، بتوان ميراثي از ميرزايشيرازي دانست؛ ميراثي كه نزد ديگر شاگردان شيرازي مانند حاجآقاحسين قمي با عنوان «تنظيمات در امور مملكتي» آمده است. بعدها اما رواياتي در سرخوردگي ناييني از نگارش «تنبيهالامه و تنزيهالمله» برساختند. از جمله آنكه او خود نسخههاي كتابش را ميخريده و به دجله ميانداخته است. اين روايات نه تنها مستنداتي متقن نداشتند كه با تاييد شاگردان و فرزندان او همراه نشد. به نظر ميرسد همان مخالفان مذهبي مشروطه كه در اين كتاب مورد عتاب و خطاب ناييني قرار گرفته بودند با چنين رواياتي از او انتقام گرفتند. سير حوادث اما مشروطه مورد نظر ناييني را ناكام ساخت. ايجاد دولت بلشويكي در روسيه و برآمدن سلطنت سني به حمايت دولت بريتانيا در عراق، ناييني را براي ايران نگران كرد.
او نه تنها در مخالفت با سلطنت فيصل در عراق مخالفتي آشكار مانند شيخمحمدمهدي خالصي نداشت در مواجهه با حكومت در ايران نيز به ميراث استادش، ميرزايشيرازي رجعت كرد. او با آغاز سلطنت رضاشاه سعي كرد، موضع ارشادي در مقابل نهاد سلطنت داشته باشد تا مبادا ايران به سرنوشت عراق دچار شود يا به دام جمهوري بلشويكي درغلتد. علامه ناييني نمونهاي از فقيهان شيعه در عصر حيرت از پي عصر غيبت است.
در اين دوره فقيهان شيعه در مواجهه با تجدد با برخي از مذهبيون و غيرمذهبيها جدالي سخت داشتند. در اين جدال گاه مانند مشروطه در ميانه ميدان بودند و گاه مانند پس از مشروطه در كناره ميدان براي حفظ دين و پاسخ به شبهات ميكوشيدند.