موزه فروختني نيست
رضا دبيرينژاد
آقاي مهران مديري از آغاز راهاندازي برنامه آخر خود يعني دورهمي در شبكه نسيم حداقل در هر برنامه يك بار نام موزه آورده است و در سلسلهبرنامه خود از ايدهاي به نام موزه دورهمي نام برده است كه مهمانانش كه عمدتا هنرمندان هستند اثري يا چيزي به اين موزه هديه بدهند و بعد اين آثار را بفروشند و در كار خير استفاده شود. حالا هم گفتهاند كه اين به اصطلاح موزه را يكجا بفروشند.
برنامهاي پربيننده كه سطح قابل توجهي از عموم جامعه را حداقل به تناوب با خود همراه دارد. آقاي مديري در اين برنامهها هر از گاهي درباره نظرات غيرتخصصي به كنايه صحبت ميكند و از برنامههاي سطحي سخن به زبان ميآورد. اما در اين ايده، خود نگاهي عجولانه به موزه داشته كه ناخواسته ميتواند تصوري اشتباه را از موزه برجاي بگذارد، يا سبب فرهنگسازي اشتباه شود كه هم عموم غيرمتخصص اين تصور را در ذهن خود حك كنند هم سودجويان بر اين تصور دامن بزنند.
آقاي مديري بر هر چيزي نميتوان به راحتي نام موزه گذاشت. شايد بتوان آنچه گردآوري ميكنيد يك مجموعه يا كلكسيون خواند اما تا موزه شدن خيلي فاصله دارد. مهمتر اين است كه همانطوركه ميدانيم تاثير رسانه و اهالي رسانه بر مردم بسيار زياد است و ميتواند امري نابجا را به عنوان امر صحيح بقبولاند. در اين موضوع از اول تاكيد شد آثار موزه قرار است فروخته شود در حالي كه همواره تاكيد ميشود كه وظيفه موزهها نگهداري آثار است و نه معامله و فروش آثار. تاكيد مدام بر اين عمل ميتواند يك اصل موزهاي را ناديده گرفته و يك تصور نابجا را جايگزين آن كند؛اصلي كه در منشورهاي اخلاقي موزهداري همواره بر آن تاكيد شده است. به ويژه آنكه ارزش آثار موزهاي بيش از اعتبار مادي، اعتبار فرهنگي و يا دانشي آنها است و توجه به ارزشهاي فرامادي سبب ميشود تا همه مردم در حفظ و صيانت از آنها كوشا باشند. اگرچه نيت برنامه دورهمي ميتواند يك عمل خير و يك كار اجتماعي فرهنگي باشد اما از سوي ديگر ميتواند سبب اثر سوء فرهنگي شود. حالا در مرحلهاي ديگر فراتر از فروش آثار، جناب مديري از اصطلاح جديدي استفاده كرده است كه خود ميتواند اثرات سوء دوچندان به همراه داشته باشد. ايشان بيان كردهاند كه قصد فروش موزه را دارند، موزهاي كه وجود ندارد و تحقق نيافته است و حالا در رسانهاي پربيننده اصطلاح موزهفروشي به كار ميرود كه سابقه ندارد. اينگونه رسانه دارد هم موزه را تقليل داده و چيزي كه نيست را موزه جلوه ميدهد و هم اينكه اثرفروشي و موزهفروشي را جاري و تبليغ ميكند. اين اصطلاحاتي كه به راحتي از زبان يك چهره تلويزيوني بيان ميشود اگرچه در نظر اول ساده و گذرا به نظر بيايد اما ميتواند بدعتگذار تصوراتي جديد در فضاي رسانهاي شود كه هم نميتوان به راحتي آن را تصحيح كرد هم اينكه طبيعتا در ادامه ميتواند مورد سوءاستفاده سوداگران آثار فرهنگي، تاريخي، موزهاي و دلالان منفعتطلب شود. از اين رو كاش جناب مديري به جاي موزه از اصطلاح مجموعه يا كلكسيون استفاده كنند، اگرچه اگر اين كلكسيون سبب پيدايش موزهاي كامل و پايدار شود همانند زايش هر موزهاي نو براي اهالي موزهداري سبب خوشحالي ميشود.