روح و امانت جواب
ابراهيم عمران
چرا هر چه غلط كردن و اشتباه بايد مرجع ضميرش به پرسش كننده برگردد و در اين ميان آنچه بيشتر مورد افسوس است مراجع ضماير و گروهي هستند كه پرسش و سوال، ذات كارشان است و اگر اين گونه نباشد كه ديگر مفهوم كارشان، نه براي خويش و نه براي ديگران، عاري و تهي از معناست. پر واضح است كه چند خط بالا مربوط به خبرنگاران و روزنامهنگاراني است كه حرفهشان ايجاب ميكند همواره چرايي در ذهنشان باشد و اگر اين نگره از كردارشان حذف شود، دنياي خبر و تحليل معنايي ندارد. در جديدترين واكنشها به پرسش خبرنگاري از نماينده مجلس كه بايد «امين» باشد تكتك واژگانش براي مردم، «روح» جواب آنچنان برخورنده و ناشايست بود كه صداي همه طيفهاي پوششدهنده خبر را درآورده. «به تو چه و غلط كردي» در قاموس جوابدهندگان، آنچنان غليظ شده كه نميتوان تفسيري براي آن داشت. اگر يكبار و براي هميشه طرف مقابل خبرنگار حرف و واژه غيراخلاقي مرسوم بهكار ببرد و در مقابل آن، بالادستي و فرد گوينده ملزم به توضيح و حتي عذرخواهي شود شايد گويندگان چنين واژههايي در به كار بردن آني واژههاي ناخوشايند دقت بيشتري داشته باشند. در زمانهاي كه رهن و اجاره در شهري چون تهران به مانند نبردي نابرابر ميماند چه كه توان اجارهدهنده كم و توان اجارهگيرنده بالاست خواه ناخواه براي هر ذهني و نه لامحال خبرنگار اين پرسش ايجاد ميشود كه چرا نمايندگان بايد مبلغي به عنوان پول پيش خانه براي خود تعيين كنند؛ گيرم در پايان دوره نمايندگي عودت دهند. پرسش خبرنگار آن نبود كه بر فرض مثال چنين پولي هم به افراد عادي دهند و بر مدار و قرار چهارساله از آنان پس بگيرند. خيلي راحت و ساده پرسيد كه شما اين پول را گرفتيد و يا نه؟ همين. آيا «به تو چه» و «خبرگزاريات غلط ميكند» از براي پرسيدن چنين پرسشي معنايي جز «انا و لاغيري» گوينده دارد؟ نگارنده اصلا نميدانست چنين فردي در مجلس حضور دارد و راي هم آورده ولي اين را ميداند خبرنگاري كه از ايشان چنين پرسش روان و به حقي را پرسيده نگره فكري آنچنان مخالفي با جوابدهنده ندارد و مشكل اينجاست كه براي اين پرسششوندگان خودي و غيرخودي، معنايي ندارد و روح جوابدهيشان امانتي نيست كه به آنها داده شده است. بد نيست اين شعر سعدي را براي چنين كردارهايي در پايان نوشته آوريم كه: زورت ار پيش ميرود با ما/ با خداوند غيبدان نرود/ زورمندي مكن بر اهل زمين/ تا دعايي بر آسمان نرود