شكاف ميان آبرساني و فاضلاب
عباسقلي جهاني
مساله فاضلاب و توجه به آن يك موضوع جهانشمول است. در تمام محافل بينالمللي از سازمانهاي غيردولتي نظير شوراي جهاني آب، مشاركت جهاني آب گرفته تا سازمانهاي بينالمللي دولتي مثل سازمان ملل و زيرمجموعههاي آن در پرداختن به مقوله آب، همان قدر به تامين آب شرب سالم اهميت ميدهند كه به دفع بهداشتي فاضلاب. در واقع فاضلاب نه به عنوان يك موضوع فرعي و دست دوم، بلكه همراه با اولويت ديده ميشود. دفع بهداشتي فاضلاب از وظايف اصلي دولتها و حكومتها قلمداد ميشود. نگاهي به اسناد كنفرانس ريو، كنفرانسهاي وابسته يا كميسيون توسعه پايدار در سازمان ملل نشان ميدهد هر كجا كه سخن از تامين آب سالم و بهداشتي براي شرب است، بلافاصله مساله دفع فاضلاب هم مطرح ميشود. در اينجا منظور از دفع فاضلاب، صرفا هدايت آن نيست، بلكه بايد فاضلاب به گونهاي تصفيه و دفع شود كه بتواند سلامتي انسانها را تامين كند، همان طور كه بايد آب سالم و بهداشتي اين نقش را ايفا نمايد. اهميت اين مساله چنان بالاست كه به كشورها توصيه ميشود در برنامه توسعه ملي خود، اين دو امر را در كنار هم ببينند و براي آب و فاضلاب، برنامههاي عملياتي لازم را در اهميت برابر تعريف كنند. به همين دليل است كه سازمانهاي بينالمللي تامينكننده مالي، فارغ از ملاحظات سياسي به تحقق توسعه تامين آب و دفع فاضلاب دست ياري ميرسانند و تامين بودجه اين پروژهها را با اولويت نگاه ميكنند. با كمال تاسف، ما در كشور خود شاهد يك شكاف عظيم و مهمي ميان تامين آب شرب و دفع بهداشتي فاضلاب در مديريت آب هستيم. اين نكتهاي نيست كه صرفا نظر شخصي باشد، نگاهي به آمار و اطلاعات منتشر شده از سوي وزارت نيرو نيز اين شكاف را تصديق ميكند. اين شكاف واقعا غيرقابل قبول است زيرا سلامت انسانها اهميت دارد.
معتقدم براي ترميم اين شكاف، به يك اقدام جدي و حساب شده نيازمنديم، اقدامي كه بتواند فاصله ميان تامين آب شرب و دفع بهداشتي فاضلاب را در شهرهاي مختلف كشور به تعادل برساند. درست است كه حالا گفته ميشود بيش از ۹۹ درصد شهرهاي كشور تحت پوشش آبرساني هستند، اما اين نكته در مورد شبكه فاضلاب چنين نيست و رقم بسيار پايينتر از اين اعداد است. به همين دليل براي ترميم اين شكاف به عزمي جدي و حتي يك جهش ملي نياز داريم. اينكه ما بتوانيم آب شرب سالم به مردم برسانيم اما نتوانيم فاضلاب را به درستي دفع كنيم و بهداشت و سلامتشان را تامين كنيم، آثار و خسارات بسياري به دنبال خواهد داشت.
طبق بررسيهاي عميق اقتصادي صورت گرفته در سطح دنيا، فايده به هزينه يك دلار سرمايهگذاري در حوزه دفع بهداشتي، تصفيه و بازچرخاني فاضلاب، يك به پنج است. يعني اگر سرمايهگذاري در پروژههاي فاضلاب فقط يك دلار هزينه كند، فايدههاي مادي و معنوي اين سرمايهگذاري به ارزش ۵ دلار خواهد بود. اما اين نسبت در مورد سرمايهگذاري در حوزه توسعه منابع آب، مثل سدها صحت ندارد. نسبت فايده به هزينه در بسياري از طرحهاي توسعه آب به سختي سر به سر ميشود. بنابراين فايدههاي سرمايهگذاري در حوزه فاضلاب نتايج بسيار قابل ملاحظهاي در بر خواهد داشت و بسياري از قاعدههاي غيرملموس آن را با عدد نميتوان بيان كرد. از اين روست كه ترميم اين شكاف در كشور اهميتي بيش از پيش دارد.