نصرت فتحعليخان در ايران موسيقيدان ناشناختهاي نيست. اين را انتشار آلبومهايش و نيز علاقهمندان پروپا قرصي كه دارد، گواهي ميدهند. با اين حال هنر و صداي اين موسيقيدان فقيد پاكستاني كه 25 مرداد 76 در كمتر از 49 سالگي از دنيا رفت، در موسيقي يك فيلم سينمايي تجربه ديگري بود كه حدود چهار سال محقق شد. موسيقي فيلم «شعلهور» حميد نعمتالله ساخته سهراب پورناظري كه از قطعه معروف «نه من بيهوده گرد كوچه و بازار ميگردم» نصرت فتحعلي خان ملهم است و در تيتراژ پاياني با آواز ايراني همايون شجريان تركيب ميشود. با پورناظري درباره اين تجربه و استفاده از موسيقي قوالي در تركيب با آواز ايراني گفتوگو كردم.
يكي از شناسههاي فيلم «شعلهور» حميد نعمتالله كه همواره همراه با نام اين فيلم به ياد ميآيد، موسيقي اين فيلم است. شما براي تيتراژ پاياني فيلم از قطعه معروف «نه من بيهوده گرد كوچه و بازار ميگردم» نصرت فتحعلي خان استفاده كرديد. چطور به اين ايده رسيديد؟ اين مساله صرفا جغرافياي سيستان و بلوچستان بود يا از حال و هواي فيلم قرائتي مطابق با آموزههاي عرفاني و بالطبع موسيقي فتحعلي خان داشتيد.
عرض به حضور شما كه بله، فيلم در فضاي شرق و سيستان و بلوچستان ميگذشت و تاثير فضا -همانطور كه گفتيد- مهمترين تاثير است. جايي كه قصه فيلم در آن ميگذرد و جايي كه فيلمبرداري شد، به مرز پاكستان هم نزديك بود. من حال و احوال آن منطقه را دوست داشتم و دوست داشتم زماني فرصتي دست بدهد كه بتوانم آن احوالات را پياده كنم، بهخصوص آن تصنيف «نه من بيهوده گرد كوچه و بازار ...» برايم خيلي جذاب بود.
خود قطعه برايتان جذاب بود يا غزلش؟
بيشتر خود قطعه چون من اين قطعه را بار اول به صورت خود قطعه شنيدم نه شعرش را بهطور مجزا. چون همانطور كه ميدانيد اين شعر شاعر مشخصي هم ندارد، بنابراين شعرش هم غالبا با اين قطعه شناخته ميشود. به هر حال چيزي مسلم است، هنر نصرت فتحعلي خان، هنر بينظيري است و من دلم ميخواست هميشه كاري از ايشان را در قالب ايدهاي مشخص پياده كنم و به اجرا در بياورم و انجام بدهم.
براي ساخت موسيقي فيلم، بالطبع نظر فيلمساز هم مهم است. آقاي نعمتالله چه نظري داشتند و واكنش ايشان به طرح ايده اوليه شما براي استفاده از قطعه «نه من بيهوده گرد كوچه و بازار ميگردم» چه بود؟
ايشان بسيار استقبال كردند و موافق بودند. يعني اين قطعه را با حال و هوايي كه از فيلم در ذهن داشتند هماهنگ ميديدند و معتقد بودند انتخاب مناسبي است براي تيتراژ پاياني.
شناخت شما از نصرت فتحعلي خان به كجا برميگردد؟ از كي با زندهياد و آثارشان آشنايي داشتيد؟
به سالهاي دور و زماني كه سنم خيلي كمتر بود. از همان سالها خيلي به كارهايش علاقهمند و مشتاق شدم.
باتوجه به اينكه شما در خانوادهاي اهل موسيقي به دنيا آمديد و پدرتان هم كارشان بهطور جدي و حرفهاي موسيقي بوده، اين موضوع چقدر در شناخت و آشنايي شما با نصرت فتحعلي خان تاثير داشته؟
به هر حال زماني كه پدر به فستيوالهاي خارجي و خاصه اروپايي ميرفتند، نصرت فتحعلي خان هم آنجا بوده. اگرچه هيچوقت با هم همكاري نداشتند اما در زمان اجراهايشان در آن جشنوارهها همزمانيهايي داشتند. با اين حال ما خانوادگي او و كارهايش را دوست داشتهايم و به آن عشق ورزيدهايم.
وقتي حس كرديد فيلم «شعلهور» همان فرصت مناسب براي استفاده از قطعه نصرت فتحعلي خان است، پيش خودتان چه فكر ميكرديد؟ مطمئن بوديد كه حتما جواب بدهد؟
ميدانستم كه موسيقي و آواز ايراني براي اين فيلم و فضا و حال و هوايي كه دارد، حتما جواب خواهد داد و جذاب خواهد بود.
از نتيجه كار راضي هستيد؟
به نظرم بله. فكر ميكنم ما از خروجي كار موسيقي فيلم و تيتراژ پاياني «شعلهور» نمره قبولي را گرفتيم.
قوالي نوع خاصي از موسيقي است كه از باورهاي مذهبي و حالات عرفاني برآمده است. اين جنبه از قطعه «نه من بيهوده...» هم آيا مدنظر شما بود در ساخت موسيقي فيلم؟ يعني قرائت شما از قصه «شعلهور» و حسي كه فيلم به شما ميداد آيا به اين وضعيت مذهبي و عرفاني هم آميخته بود؟
چيزي كه بيشتر از همه از اين قطعه و كلا كار موسيقي نصرت فتحعلي خان و بهطور كلي قوالي براي من برجستگي داشته، روايتي است كه در اين موسيقي جريان دارد. كلا روايت در موسيقي ايراني هم جريان داشته. چه زماني كه موسيقي عهدهدار بيان حماسهاي ملي ميشده و چه وقتي كه روايتگر مذهب و عرفان بوده. در هر صورت روايت در موسيقي ما هم به شكل برجستهاي وجود داشته. راستش اگر بهطور مشخص بخواهم در مورد جنبه مذهبي اين موسيقي در ارتباط آن با ساخت موسيقي فيلم «شعلهور» حرف بزنم بايد بگويم نه، جنبه مذهبي قطعه «نه من بيهوده...» مدنظرم نبود. ضمن اينكه شعر قطعه هم شعري مذهبي نيست و به همين خاطر به كار ما هم ميآمد چون فضاي كار ما يعني فضاي فيلم «شعلهور» هم فضايي مذهبي نبود. اين موسيقي و بهطور مشخص اين قطعه بهخصوص كه داريم درباره آن حرف ميزنيم، ظرفيتهاي زيادي دارد كه ميتوان از آنها استفاده كرد. ما از ظرفيتهاي ديگر اين موسيقي بهره برديم. مثلا بازي خواننده با ريتمها و فواصل و اوج و فرودهاي ناگهاني و خيلي تكنيكي اين قطعه بسيار جذاب است و ميتواند به كار آواز ايراني هم بيايد. اين چيزي بود كه من مدنظر قرار دادم و پيش رفتم.
بيشتر از جهت تقابلي و گاه تضادي كه با آواز ايراني داشت يا به خاطر همپوشانيهاي آن با موسيقي ايراني؟
هر دو. هم تقابلهاي آن با آواز ايراني جالب و جذاب است و هم همنشينيهاي آن. سعي ما بر اين بود كه هر دو اين ظرفيتها در موسيقي فيلم مورد استفاده قرار بگيرد.
از همان ابتدا روي همين قطعه مشخص متمركز شديد يا به قطعات ديگر نصرت فتحعلي خان هم فكر كرديد؟
راستش به نظرم رسيد كه اين قطعه مشتي نمونه خروار آثار ايشان است. ما گستره موسيقي قوالي را در همين قطعه ميبينيم و شايد گستره خيلي بيشتري هم نداشته باشد. من شنونده همه آثار نصرت فتحعلي خان بوده و لذت بردهام. توانايي ايشان توانايي منحصربهفردي است و ما در كس ديگري در گستره موسيقي قوالي اين توانايي را سراغ نداريم. اوجي كه از موسيقي و توان ايشان ميبينيم، منحصر به خود ايشان است. ايشان يك موسيقيدان جهاني است كه در جشنواره فجر هم اجرا داشته و در قلمرو تمدني ايران هم كار ميكرده. قوالي هنري ايراني است كه در سدههاي گذشته هم از آن استفاده ميشده، بنابراين ظرفيتهاي بسياري در ايران براي استفاده از آثار ايشان در زمينههاي مختلف وجود دارد.