• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4722 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۹ مرداد

گويند رمز عشق مگوييد

سيدحسن اسلامي‌اردكاني

رفته بودم خانه ملك در مشهد و از آن بازديد مي‌كردم. يك خانه تاريخي عهد قاجاري كه شده است مركز صنايع‌دستي. صبح بود و خلوت بود. مرد ميانسالي هم مشغول ديدن بود. سلامي كردم و كمي حال و احوال. گفت افسر نيروي انتظامي هستم و همسرم تاريخ خوانده است و من هم متاثر از او به آثار تاريخي علاقه‌مند شده‌ام و هر جا اثري باشد مي‌روم به تماشا. بعد پرسيد شما چرا آمديد اينجا؟ گفتم نه رشته‌ام تاريخ است و نه معماري، فلسفه خوانده‌ام. اما آثار تاريخي را دوست دارم و اينها بخشي از هويت ما به شمار مي‌رود. گفت خيلي عجيب است. معمولا روحانيان به تاريخ و آثار تاريخي علاقه‌اي نشان نمي‌دهند! سپس نمونه‌هايي از اين بي‌علاقگي را نقل كرد.
اين قضاوت، فارغ از محتواي آن، برايم به لحاظ پديدارشناختي جالب بود. يعني كساني هستند كه تصور مي‌كنند اصولا طلبه‌جماعت توجهي به تاريخ و آثار تاريخي و هنر و ادبيات ندارند. باز اخيرا چند عكس از طبيعت گرفته و در صفحه اينستاگرام خودم گذاشته بودم. كسي ديده و اظهار كرده بود: «روحاني به اين باذوقي نديده بودم.» باز فارغ از اعتبار اين قضاوت، اين داوري خود  بيانگر خيلي چيزهاست.
اظهاراتي از اين دست كه گاه شواهد خوبي به سود آنها وجود دارد، يك نكته را مسلم مي‌گيرد؛ ادبيات، ذوق، هنر و درك تاريخي و جامعه‌شناختي به فضايي جز حوزه و ساحت علم‌ورزي طلاب تعلق دارد. طلبه را با ذوق و روحاني را با تاريخ چه كار! اين پديده ظاهرا  قديمي است و در سنت حوزوي در كنار ذوق‌ورزي عالمان دين، گاه شاهد ذوق‌كشي‌هاي گسترده‌اي نيز بوده‌ايم. از اين منظر، دانشوري به شكلي بسيار محدود و تنگ‌نظرانه درك و دنبال مي‌شده است و علم چيزي جز فقه و اصول و علوم مرتبط با آن نيست. حاصل اين نگرش، پديدار شدن ادبيات «قيل  و قال» است كه حافظ در تعريض به آن مي‌گويد: 
«از قيل و قال مدرسه حالي دلم گرفت/ يك چند نيز خدمت معشوق و  مي‌ كنم». شيخ بهايي نيز در اشعار مختلف خود به اين نگرش مي‌تازد و مخاطبان را به داشتن نگرشي فراخ‌تر به علم دعوت مي‌كند. به نظر او «علم رسمي سر به سر قيل است و قال/ نه از او كيفيتي حاصل نه حال» و خود جانبدارانه شعري نقل مي‌كند كه «كل من لم يعشق الوجه الحسن/ قرب الجل اليه و الرسن؛ يعني آن كس را كه نبود عشق يار/ بهر او پالان و افساري بيار».  باري، چنين داوري‌هايي مي‌تواند در درازمدت تاثيرات نامطلوبي بر جاي بگذارد و اين كليشه را پايدار كند. گويي كه ذوق و هنروري اختصاص به قشرهاي خاصي دارد و ديگران از آن محروم هستند. البته روايت رسمي از زيست طلاب نيز گاه به اين تلقي دامن مي‌زند. حال آنكه حوزه بخشي از جامعه علمي كشور است و مانند ديگر بخش‌ها در آن نگرش‌هاي مختلفي به علم‌ورزي وجود دارد و هم كساني هستند كه عمر خود را يكسره صرف قيل و قال كرده‌اند و هم ديگراني كه در كنار آن از منظري زيباشناختي به عالم و آدم نگاه مي‌كنند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون