• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4723 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۳۰ مرداد

من شهره به سوداي همين شعر بدم

يك‌نفر از اهالي توييتر فارسي مناسبتي پيدا كرده با عنوان «روز شعر بد» و همين بهانه‌اي شده تا كاربران در هشتگي با همين نام، بيت‌هايي از شعرهايي كه به نظرشان بد است و دوست‌نداشتني، توييت كنند. مجموعه اين توييت‌ها، جالب و بامزه است و آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست. 
«همه يا مثل دريا آرامند يا آبي...من موجي»، ‌«من شهره به سوداي همين شعر بدم، همه شب واژه گرفتار جفاي قلمم»، «چيزي تو كشو نيست...15 بار»، «دلكي دارم و دارد دوسر اين دلير، واي به روزم كه رود بر مغرب حرفي نيست، واي به روزم كه رود بر مشرق، چوب جارو دارم و لنگه كفش من بر سر... واي بر سرم، واي بر سرم»، «يارم نيامد، بچه‌اي را در كوچه زدم»، «كشم شمشير مينايي كه شير از بيشه بگريزد، زنم بر فرق پسكوويچ كه دود از پطر برخيزد... شاعر: فتحعلي شاه»، «مي‌خوام برات بميرم شايد كه باور كني، شايد كه با برق چشمات مرگ رو آسون‌تر كني»، «شكر دارم كه اگر خدمت بانكي كردم، خدمت من همه در بانك كشاورزي بود»، «چو زن راه بازار گيرد بزن، وگرنه تو در خانه بنشين چو زن»، «چكي مامان بيا صميمي باشيم، مثل دوتا دوست قديمي باشيم»، «تا پلكم مژه مي‌زند طاووس مي‌شوي»، «خداجون هواتو داشته، تو رو با گلا سررشته، تو روزاي عيد و شادي، اومدي بشي بنفشه»، «بهترين تيم جهان بايرمونيخه، عشق اون تو دل من عين يه ميخه»، «دم گاراژ بودم يارم سوار شد، دل مسافرا بر من كباب شد»، «هنگام شنا مثل يه دست و پا چلفتي، بپا در مسير دهن كوسه نيفتي»، «بر روي دريچه قلبم نوشتم ورود ممنوع، عشق آمد و گفت من بي‌سوادم»، «پنجره وا شد، پنجره بسته شد، پنجره وابسته شد»، ‌«شاعري بچه بازي نيست، يا الكي سرايي نيست، من كه مي‌بيني شاعرم، تو شعرسرايي ماهرم»، «وقتي دلم برايت تنگ مي‌شود، كيت‌كت با چاي نعنا مي‌نوشم»، «گناه كن با كيوي، گناه كن با آناناس كه هيچ كشف جديدي نمانده در گندم»، «آي وانا گو فرام لايف تو بيرون، يو ريممبر لايفم رو كردي داغون»، «يا خروپف مي‌كني توي خواب، يا نمي‌كني ديگه، جز اينه؟ هان؟ مثل همين چند خط، يا شعر هست به نظرت يا نيست، مي‌فهمي كه»، «پول برق را بايد بدهيم، پول آب را جدا، پول گاز را بايد بدهيم، دوبله پارك نكنيم و ديگر هيچ»، ‌«فشنگ شنگ ندارد گلوله لوله ولي، به شست ماشه بجنبان فقط بنال بلي»، ‌«حال من حال اسيري است كه هنگام فرار، يادش افتاد كسي منتظرش نيست نرفت»، «تو اجراي به اين زيبا با صداي دلنشين تو، با رنگي كه پوشيدي دوباره شيك شدي، با اون پيرهن خاص و كت زيبات، عين هميشه چقدر باز رمانتيك شدي»، «ماه ماشه را در مغز خود چكانده و ستاره‌ها به تيرگي ديوار پاشيده‌اند» و «تو رفته‌اي و اين احمق‌ها، هنوز سرپول چايي بحث مي‌كنند». 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون