نهادِ چگونه و گذشتن از چراها
علي صارميان
هوسرل دانشمند پديدارشناس يك منطق در نوع سوال كردن مطرح ميكند. وقتي درباره وضعيتي ميپرسيم چرا؟ به گذشته نگاه ميكنيم. وقتي درباره وضعيتي ميپرسيم چگونه، احتمالا درباره وضعيت فعلي و آينده حرف ميزنيم. اين مساله براي آيندهپژوهان جمهوري اسلامي جالب است، به خصوص در مورد مهمترين بخش نظام و كشور كه خطوط قرمزي با ديگران برايمان ايجاد كرده است. امنيت! امنيت براي افراد آيندهپژوه در نظام سياسي، تعريفي جداگانه از افراد امنيتي دارد. حتي دولتها يا سياسيون. امنيت يك وضعيت پايدار غيرشكننده براي «احساس حل مشكلات از طريق راهحلهاست، به شكلي كه هم قدرت مالي و سياسي شهروندان سال به سال بيشتر شود، هم حاكميت پاسخگوتر و كارآمدتر شود و هم فاصله دولت مركزي تا نياز دورترين منطقه ايران به صفر ميل كند». اين تعريف امنيت جز از طريق پرداختن به چگونه و گذشتن از چرا امكانپذير نيست. يك مثال ساده ميزنم. مساله نفت؛ هنوز هم آينده جهان را رقم خواهد زد (تحريمهاي فعلي و نفروختن نفت ايران مسالهاي موقتي در تاريخ محسوب خواهد شد). در ايران ما در مورد نفت متاسفانه هنوز درگير مساله چراي وزير نفت هستيم. چرا زنگنه وزير است. چرا او را خلع نميكنيم. چرا سال ۸۸ با موسوي بوده است. اما «چگونه» نهادي درباره آينده است. چگونه ايران ميتواند بازارهاي قديمي خود و حتي بازارهاي جديد نفتي را بعد از تحريم تصاحب كند. چگونه ميتوان نقدينگي را به سمت توليد فرآوردههاي نفت برد. چگونه زنگنه را در ريل خروج از تحريم با سياست خارجي معقول كمك كنيم؟ متاسفانه شتر مزرعه ايران در بيابان چراها افتاده است. اين به معناي پراگماتيسم با چشم كور نيست ولي چراهاي ما كه بيشتر لفاظي گروه الف عليه ب و نهايتا به سود گروه ج كه «گروه عكسالعمل مجهول در وضعيت فترت است» و در حال چاق شدن است، منجر به تكرار تزلزلهاي حاكميتي يك قرن اخير از آغاز دولت مدرن خواهد شد. تزلزلهايي كه يا به قحطي يا به اشغال ايران يا كودتا يا به انقلابها و شبهانقلابها و ضعف و ناكارايي دولت مركزي منجر شده است. نه اصولي مستحكم براي ماندن تعبيه ميكند، نه گام اصلاح مستحكمي براي رسيدن به موقعيت مطلوب مردم و حاكميت. پرداختن به نهاد چگونه ميتواند در حركت درازمدت، ايران را هم از رقباي منطقهاي جلوتر بيندارد و هم در مساله نفوذ كلام؛ با ايده ايران فرهنگي از مسلمانان چين و روسيه تا سواحل مديترانه و مصر و تونس، باورها را عوض كند (كه اين يك آرمان است نه يك امر قابل تحقق در شرايط فعلي) مهمترين اختلاف آيندهپژوهان با دوستاني كه ادبيات تند و كند دارند اين است كه من با وقوف به همه ضعفها، فسادها، ديكتهطلبيها و مداحمنشيها و عقبه بعضا فاسد برخي افراد يا گروههاي سياسي و اقتصادي؛ از نهاد چگونه ايده ميگيرند نه از چراهاي ارتجاعي. اين ماشين ايران بايد حين حركت تعمير شود و توقف با جدالهاي شبهجنگ داخلي، توقف اصل زندگي در ايران است.
نهاد چگونه ميگويد چطور ميشود در ايلام، خرمآباد، كرمانشاه نرخ چند برابري خودكشي را پايين آورد؟ نهاد چرا ميپرسد چرا خودكشي كردند و فورا هم به جواب ميرسد: فقر، فساد، دزدي مسوولان. در واقع اقسام مختلف مقالات معطوف به نهاد چرا است. مهمترين نهادهاي امنيتي ما دنبال چرا هستند. چرا انتخابات پرشور نشد: دشمن، تبليغاتش، ناكارآمدي، نااميدي و هركس از پايگاه سياسياش جوابي ميدهد. اما وقتي ميپرسي چگونه ميشود انتخاباتي پرشور داشت: به چرخهاي ريز يك موتور فكري براي رسيدن به اين ساحت ميرسي. نهاد چرا، راحت جواب ميدهد ولي معضلياب و ايدئولوژيك است. جوابها در عملكرد گذشته است. بايد گروهي مجازات و اعدام و حبس و حصر شوند. نهاد چگونه نگاه به حال و آينده دارد. چه كاري ممكن است؟ چه راهحلي عملي وجود دارد؟ نتايج يك امنيت پايدار و توسعه كشور چگونه ايجاد ميشود؟ مشورت، تفكر، برآيندهاي انديشه و استراتژيها از اين چگونهها برميخيزند. ما در ايران درگير چرا هستيم. انگار هيچ نيروي سياسي ده صفحه راهحل قابل تحقق و اجماعساز ندارد. گروههاي داخلي و خارجي تند به هر ميزان تندتر هستند، در نهاد چرا غرق هستند و به هر مقدار مشاركت و وحدت غايي ايران را ميخواهند، دنبال نهاد چگونه و راهحلها هستند. جمهوري اسلامي بايد ميل به چرا را به ميل چگونه مسيريابي كند. نوع سوال است كه به قول هوسرل، نوع جواب را تعيين ميكند.