پرخاشگري، كرونا و جامعه
محسن نعيميزاده
شيوع بيماري كرونا، موجب بروز رفتارها و گفتارهاي نابهنجار زيادي در ميان جوامع شده است، از جمله پرخاشگري، ستيزهجويي و واكنشهاي خشونتآميز. پرخاشگري يكي از واكنشهاي رفتاري انسانها با منشا و خاستگاههاي متفاوت اما ظهور و بروزاتي تقريبا مشابه است. انسان پرخاشگر عربده ميكشد، وسايل اطرافش را تخريب ميكند، بد دهان است و با الفاظ ركيك ديگران را خطاب قرار ميدهد و احتمالا با ديگران درگير ميشود. روانشناسان به خاستگاههاي رواني متفاوتي براي پرخاشگري اشاره كردهاند، مثلا زيگموند معتقد بود كه در هر انساني دو غريزه وجود دارد: غريزه مرگ و غريزه زندگي. از نظر او نمود بارز غريزه مرگ در انسان است كه سرانجام موجب نابودي و تخريب حيات و نمودهاي زندگي ميشود. در مقابل غريزه زندگي است كه به نوعي نيروي محرك براي ادامه بقا و زندگي محسوب ميشود.
از نظر فرويد اگر نتوان نيروي پرخاشگري را تخليه كرد، فرد دچار اختلالات روانشناختي ميشود. البته ديدگاه فرويد تنها يك تبيين از رفتارهاي پرخاشگرانه انسان به دست ميدهد و محققان و پژوهشگران ديگر به علل و عوامل ديگري اشاره كردهاند، براي مثال ميتوان به عوامل ژنتيكي (ارثي بودن پرخاشگري)، يادگيري، نقش هورمونها و نقش انتقالدهندههاي عصبي اشاره كرد.
كرونا يكي از اين مشكلات است كه موجب شده رفتارهاي سوء و پرخاشگري در جامعه رواج يابد. نكته مهم اما جلوگيري و پرهيز كودكان و نوجوانان از مواجهه با اين رفتارهاي پرخاشگرانه است، چراكه ميتواند موجب آموزش اين رفتار در بين آنها شود و به نوعي رفتار دروني شده تبديل شود، خانواده نقش كليدي در تربيت و آموزش فرد دارد. احترام و محبت به كودك در محيط خانواده و رابطه حسنه والدين با يكديگر ميتواند عشق و دوست داشتن را به فرزندان آموزش دهد و روابط سالم در آن نهادينه كند.