هوش مصنوعي، شمشير دولبه
رامين يزدانشناس
فروشگاههاي بسته، خيابانهاي خلوت و ساكت، اندك افراد حاضر در اجتماع، ماسك زده و فراري از هم، صداي آژير آمبولانس در دور و نزديك، كادر پزشكي همراه با لباسهايي كاملا پوشيده. شايد اگر 6 ماه پيشتر، چنين كلماتي را ميخوانديم، تصور ميكرديم توصيفي از فضاي يك فيلم تخيلي بيولوژيكي است اما حالا چندين ماه است كه ما در چنين فضايي زندگي ميكنيم. داستانهاي ژول ورن، زماني به غايت تخيلي و دور از دسترس بود اما روزگاري رنگ واقعيت گرفت، تجربه اين چند ماه زندگي براي همه مردم دنيا اين حس را به وجود ميآورد كه زمان واقعي شدن صحنههاي فيلمهاي هوش مصنوعي و سيطره رباتها بر كره زمين در انتظار ماست.هوش مصنوعي براي مقابله با شيوع بيماري كرونا، آرام و خزشي راه خود را به زندگي روزمره انسانها باز كرد و شرايط به حدي سريع بود كه فرصتي براي بررسي خوب و بداستفاده از اين ابزارها و تدوين قوانين ويژه براي آن نبود. بعضي كشورها انواع تكنولوژي كنترل ديجيتال را براي مديريت شرايط كرونا به كار گرفتند. برخي افراد را موظف كردند كه نرمافزارهايي را روي موبايل خود نصب كنند كه روزانه، علائم مربوط به بيماري را در آن ثبت كنند. رفت و آمد و حضور يا ترك قرنطينه را از طريق نرمافزارها و حتي پهپادها كنترل كردند و در صورت تاييد ابتلاي يك فرد، با اطلاعات ذخيره شده، تمامي افراد در تماس با او شناسايي و قرنطينه ميشدند. حمايت از سلامت و حيات افراد جامعه از وظايف و دغدغههاي سياستگذاران هر كشوري است و اعمال برخي محدوديتها مربوط به حقوق و آزادي افراد ميتواند در شرايط بهداشت عمومي قابل توجيه باشد . مثلا از افراد خواسته ميشود رفت آمد خود را با نرمافزارهاي ارايه شده، گزارش كنند يا با ارسال سلفي يا لوكيشن، حضور خود در قرنطينه را تاييد كنند يا دادههاي فردي از سلامتي خويش را بهطور مرتب از طريق نرمافزار گزارش كنند. آنچه از ظاهر اين كنترلها برميآيد فايده و نفعي است كه به سود خود افراد و سلامت همه جامعه است. مشكل با اين شرايط، خصوصا با شرايط كنترل الكترونيك، از جايي شروع ميشود كه صورت دايمي به خود بگيرد و شفافيت لازم در جمعآوري اطلاعات، نگهداري و پردازش آن وجود نداشته باشد. در چنين شرايطي است كه اين نگراني پيدا ميشود كه هوش مصنوعي كه امروز به صورت ناگهاني به ابزار نظارت بدل شده است، روزي به شيوه فيلمها، سيطره گستردهتري بر جامعه بشري پيدا نكند و آزادي، برابري، عدم تبعيض و تمام ارزشهاي اخلاقي و انساني جامعه بشري را خدشهدار نكند. در يك نگاه عمومي و غيرتخصصي، فناوريهاي هوش مصنوعي، ماهيتي بيطرف دارند و نميتواند عامل تبعيض يا محدوديت باشند چون به نظر ميرسد كه كاركرد آنها براساس اطلاعات دريافتي، پردازش براساس الگوريتمهاي مشخص و ارايه يك نتيجه معقول و منطقي به عنوان يك گزارش است. آشنايي حتي اندك با ظرفيتهاي برنامهنويسي به راحتي ميتواند خوشبينانه بودن اين نظر را تاييد كند. اگر سفارشدهندگان يا سازندگان و حتي استفادهكنندگان از اين تكنولوژيها، تمايلاتي غير از اين داشته باشند به آساني خروجي و نتيجه حاصل از اين فناوريها ميتواند مخالف ارزشهاي جوامع استفادهكننده آنها باشد. اغلب افراد بدون كمترين اطلاعاتي از تكنولوژي نرمافزارهاي شبكههاي اجتماعي به راحتي اطلاعات خود را در مورد زندگي خانوادگي، سلامتي و علايق خويش در اين فضا به اشتراك ميگذارند، بدون اينكه به اين مساله توجه كنند كه چه كساني، چگونه و به چه هدفي ميتوانند از اين دادهها استفاده كنند. استفاده از نرمافزارهاي تغيير چهره يكي از تفريحهاي فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي است و اين استقبال گسترده كاربران، كمك شاياني به اين فناوري هوش مصنوعي است تا ابزارهاي خود را به روزتر و قدرتمندتر كند. در ظاهر شايد براي بسياري از افراد، استفاده يا سوءاستفاده از اين اطلاعات، محلي از اعراب نداشته باشد، اما با اطلاعاتي تخصصي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اين فناوريهاي به ظاهر سرگرمكننده ميتواند ابزاري براي محدوديت حقوق و آزادي افراد باشد. باتوجه به دلايلي از اين دست، برخي از كشورها، شاهد اعتراض افراد و جنبشها نسبت به استفاده گسترده از فناوريهاي نوين، بدون قواعد محدودكننده و نظارتكننده به بهانه غلبه به پاندمي كرونا بودند. اين ابزارهاي سرگرمي در فضاهاي مجازي، فضاي فيلمهاي تخيلي و شرايط كرونا را در نظر بگيريم تا جلوه روشنتري از اهداف اينگونه تكنولوژيها داشته باشيم. فردي در حالي كه اجازه نداشته است خانه را ترك كند با چهرهاي مبدل از خانه خارج شده است. دوربينهايي كه به خاطر شرايط ويژه پاندمي، همه جا نصب شده، چهره همه افراد حاضر در اجتماع را ثبت كرده و تكنولوژي تشخيص چهره هم، چهره او را حتي به صورت تغيير شكل يافته تشخيص داده است و اكنون يك برگ جريمه خروج بدون اجازه از منزل، به دست او رسيده است. اينگونه است كه در بسياري از كشورهاي استفادهكننده از فناوري هوش مصنوعي، اين صحنهها ديگر فقط مربوط به فيلمها نيست و به راحتي ميتواند قسمتي از واقعيت زندگي آنها پس از بحران كرونا باشد.