ضرورت آغاز گفتوگوهاي
احمد دستمالچيان
لبناني-لبناني
نظام طايفهاي در لبنان بعد از جنگ جهاني اول و بيش از يك قرن پيش ايجاد شده است. پس از جنگ جهاني اول، طرفهاي اروپايي پيروز در جنگ، مستعمرات جديد در غرب آسيا و شمال آفريقا را ميان خود تقسيم كردند و بر اساس توافقنامه سايكس-پيكو ميان فرانسه و امپراتوري وقت بريتانيا، منطقه شامات تحت قيموميت فرانسه قرار گرفت. به همين دليل از آن زمان نفوذ فرانسه در لبنان نسبت به هر قدرت غربي بيشتر است. در اين دوران ساختار سياسي طايفهاي در لبنان توسط فرانسويها ايجاد شد. فرانسويها بر خلاف بريتانيا و امريكا، نگاه واقعبينانهتري نسبت به شرايط لبنان دارند، چرا كه به دليل حضور طولاني مدت در اين كشور شناخت بهتري نسبت به بافت طايفهاي در لبنان دارند. مشكل اصلي لبنان كه بحرانهاي پشت سر هم در اين كشور ايجاد كرده است همين ساختار طايفهاي است. اين ساختار نميتواند جوابگوي مقتضيات فعلي باشد. زماني كه اين ساختار ايجاد شده است، مقتضيات لبنان به شكل ديگري بودند. معادلات قدرت در لبنان، همزمان با سايكس-پيكو با شرايط امروز كاملا متفاوت بود. پرجمعيتترين طايفه آن زمان در لبنان، مسيحيان ماروني بودند و مسلمانان اهل سنت از لحاظ جمعيت در رده دوم بودند. در آن دوران شيعيان به لحاظ عده و قدرت، محلي از اعراب در لبنان نداشتند. امروزه شرايط جمعيتي و معادلات قدرت در لبنان كاملا تغيير كرده است. شيعيان به اكثريت جمعيت لبنان بدل شدهاند، ساختار سياسي- نظامي منسجم و قدرتمندي دارند كه در قالب حركت امل و حزبالله در كنار مجلس اعلاي شيعيان كه امام موسي صدر ايجاد كردند و ساير تشكلهايي كه در كنار اين ساختارهاي اصلي، فعاليت ميكنند. وجود قدرتمند حزبالله در صحنه سياسي- نظامي لبنان و تبديل شدن مقاومت به سمبل و نماد ملي لبنان كه از سوي همه طوايف مورد تاييد است، باعث به هم خوردن كامل شرايطي شده است كه نظام حاصل از توافق سايكس-پيكو و پيمان طائف را توجيه ميكرد. امروز حزبالله به يك قدرت مشروع منطقهاي و بلكه فرامنطقهاي بدل شده است كه يك جريان و الگوي فكري در سراسر منطقه از سوريه و عراق گرفته تا يمن، امتداد فكري يافته است.
براي برونرفت از بنبست سياسي كنوني در لبنان و براي نگارش يك ساختار سياسي جديد در لبنان ضروري است كه يك گفتوگوي فراگير ملي و لبناني- لبناني در اين كشور آغاز شود. تا چنين گفتوگوهايي انجام نشود و نظام جديدي ايجاد نشود، مشكلات به صورت ريشهاي همچنان استمرار خواهد يافت. اگر گفتوگوهاي لبناني- لبناني بدون دخالت خارجي شكل بگيرد و كشورهاي موثر در منطقه مانند فرانسه و ايران به اين گفتوگوهاي لبناني-لبناني كمك كنند، يك معامله برد- برد ميان لبنانيها و براي ايجاد يك لبنان جديد بر اساس مقتضيات روز و با ساختار كاملا مدرن و جديد ميتواند بيروت را از بنبست كنوني نجات دهد. همين دلايل است كه باعث شد سيد حسن نصرالله بر ضرورت گفتوگوهاي ملي صحه بگذارد. من شخصا از يك سال پيش در سخنرانيها، گفتوگوها و نوشتههاي خودم ضرورت اين گفتوگو را گوشزد كردهبودم كه الحمدلله امروز به اين نتيجه رسيدهشد كه چنين گفتوگوهايي بايد انجام شود. اگر مردم لبنان و گروههاي موثري كه در صحنه اين كشور هستند و طوايفي كه مسلط هستند به اين نتيجه، عزم و اراده برسند كه بايد گفتوگوها براي يك توافق جديد انجام شود، قدرتهاي خارجي، از جمله عربستان سعودي و ايالات متحده امريكا توان ايستادگي در مقابل اين عزم را نخواهند داشت، چرا كه چنين گفتوگوهايي كاملا يك امر داخلي است و خود لبنانيها بايد براي سرنوشت خودشان تصميم بگيرند. تاريخ ثابت كرده است كه وقتي لبنانيها متحد و در يك سنگر براي منافع ملي به نتيجه مشخصي برسند، هيچگاه هيچ قدرتي نميتواند در اين تصميم اثرگذار باشد و حتما شكست خواهد خورد. نكته بسيار مهمي كه وجود دارد اين است كه هر طرف خارجي بخواهد در لبنان ايجاد ناامني كند، بدون شك نخستين شرارههاي آتش اين ناامني دامنگير خودش خواهد شد. در دهههاي گذشته در ميدان عمل ثابت شده است كه هركس تلاش كند در لبنان آتشافروزي كند، خودش بيش از هر كس در آن آتش خواهد سوخت. زماني كه رژيم صهيونيستي كه لبنان را اشغال كرد و تا بيروت پيشروي كرد، دامنش در اين آتش سوخت و با ذلت، خفت و خواري از لبنان اخراج شد. زماني كه تفنگداران دريايي و مارينها به سواحل بيروت آمدند و خواستند با حضور ناوهاي جنگي در امنيت و ثبات لبنان دخالت كنند، با خفت و خواري از لبنان اخراج شدند. امروز هم اگر قدرتي قصد دخالت در لبنان و بر هم زدن ثبات و امنيت لبنان را داشتهباشد، قطعا اين ناامني و آتش دامن خودش را خواهد گرفت. طبيعت سياسي، امنيتي و نظامي لبنان، اين اصل را به هر طرف خارجي ديكته ميكند.