• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4741 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۲۳ شهريور

مرگ عدل مظفر

فريدون مجلسي

پادشاهان قاجار كه بايد از مادر قاجاري مي‌بودند دچار بيماري‌هاي ژنتيك ناشي از ازدواج‌هاي خانوادگي بودند. عباس ميرزا، وليعهدي كه به دليري و اصلاح‌طلبي شهرت داشت، اندكي پيش از مرگ پدرش فتحعليشاه، در 48 سالگي در اثر بيماري نارسايي كليه و بيماري قند درگذشت. پسرش محمدشاه قاجار نيز در 42 سالگي با بيماري نقرس و ورم پا و بيماري قند در 42 سالگي درگذشت. ناصرالدين‌شاه از اين زنجيره مرگ جان به در برد، اما فرزندش مظفرالدين‌شاه كه از نوجواني بيمار بود تا 54 سالگي دوام آورد و پس از امضاي فرمان مشروطيت درگذشت. فرزندش محمدعليشاه پس از عزل از سلطنت در 53 سالگي به دليل بيماري قند درگذشت. فرزندانش احمد شاه به همين بيماري در 32 سالگي و برادرش محمدحسن ميرزا نيز در 43 سالگي درگذشت. شايد اگر نبود آن بيماري مشروطيت ايران نيز سرنوشت ديگري مي‌يافت. ناصرالدين‌شاه با اينكه مستبد و مقتدر بود مقتضيات زمان را درك مي‌كرد. در سفرهاي فرنگ تفاوت‌ها را «مي‌ديد» و آرزو مي‌كرد پادشاه كشوري مانند فرنگستان مي‌بود. تلاش‌هايي هم مي‌كرد، اما هربار كه با مقاومت‌هايي مواجه مي‌شد نوميدانه مقابله و سركوب مي‌كرد. با اين حال دارالفنون را كه قلب تپنده تحولات بعدي بود تعطيل نكرد و از تلاش براي برخي اصلاحات اداري و اجتماعي و هنري نيز كوتاه نيامد. از پسرش مظفرالدين‌شاه انتظار مي‌رفت از پدر گامي جلوتر باشد، اما چنين نبود. او در سفرهايش به فرنگ اگر فرصتي مي‌شد فرنگ را «تماشا» مي‌كرد و خوشش مي‌آمد و به همين بسنده مي‌كرد. احتشام‌السلطنه كه خود از قاجار دولو و از خويشاوندان مظفرالدين‌شاه بود در زمان سفر او به فرنگ سفير ايران در آلمان بود كه در سفر مظفرالدين‌شاه از فرانسه به آلمان توسط سفير از وزير خارجه آلمان مي‌خواهد كه راه‌آهن به جاي عبور از آلزاس و لورن كه بعد از پيروزي پروس در جنگ 1870 در اشغال آلمان بود و شاه دل ديدن آن را نداشت، از مسير ديگري برود. وزير مي‌گويد (به مضمون)، اولا قطار كالسكه نيست كه بشود از مسير دلخواه برود و ثانيا اعليحضرت كه در سفر خودشان به فرنگ دل آن را داشتند كه از سرزمين‌هاي قفقاز كه جداشده از ميهن خودشان بگذرند، مي‌توانند عبور از آلزاس را هم تحمل كنند. البته سفير به عرض مي‌رساند كه وزير دستور لازم داده است! و يكي دو روز بعد كه در مراسم سان و رژه در حضور قيصر ويلهم، با يك ساعت تاخير حضور مي‌يابد و سپس مكرر صحنه را به تكرر ادرار ترك مي‌كند، نشان از بيماري قند و كليه شاه دارد. سفير بينوا در خاطراتش مي‌نويسد‌ اي خاك بر سر من كه سفير چنين شاهي هستم! اما شايد بتوان گفت كه همين مزاج بيحال و بيمار نوعي اقتدار و مسووليت بيشتر به مسوولان اداري بخشيده و نوعي مشروطه عملي پيش آورده و كار صدراعظم اصلاح‌طلب ميرزا نصرالله مشيرالدوله را در به امضا رساندن فرمان مشروطيت آسان‌تر كرده بود. شاه يكي دو روز پيش از مراسم سكته خفيفي مي‌كند كه اگر چندان خفيف نمي‌بود بازهم اوضاع فرق مي‌كرد. آنچه مسلم است مظفرالدين‌شاه با حسن نيت و با چشماني گريان و ابراز خوشحالي از اينكه ايران هم داراي مجلس مي‌شود آن فرمان را امضا كرده بود. فرمان با انشاي ميرزا نصرالله مشيرالدوله صدراعظم و خط زيبا و احتمالا دخالت ادبي احمد قوام‌السلطنه تنظيم شده بود متن بسيار ارزشمندي است. در دبيرستان ما را وادار كرده بودند آن مختصر را از بر كنيم  اين فرمان را مي‌توان انتقال سند مالكيت كشور از شاه به ملت دانست. از آنجا كه درخواست مردم يعني خصوصا شهروندان مدني شهرهاي تهران و تبريز و رشت و اصفهان از شاه تاسيس عدالتخانه بود، يعني جايي كه برقراري حكومت قانون و تساوي مردم در برابر آن را تضمين كند. پس از برقراري مشروطه به عنوان سپاس از مظفرالدين شاه بر سردر مجلس نقش «عدل مظفر» را كه ماده تاريخ مشروطه، 1314 قمري، است به خط كلهر نصب كردند. پس از كودتا و انتقال سلطنت از قاجاريه آن نقش را برداشتند و پس از شهريور 1320 آن نقش را بار ديگر در جاي خود بر سردر مجلس نصب كردند. 
پس از انقلاب اسلامي نيز آن نقش را در هم شكستند كه قطعات آن به كتابخانه مجلس منتقل و ترميم و نگهداري شد. شايسته است كه اين اثر تاريخي به جاي خود بازگردد.  در منابع آمده است كه مظفرالدين‌شاه را پس از امضا و قرائت اشك‌آلود فرمان مشروطيت با دارو هوشيار نگاه مي‌داشتند و در روزهاي آخر زندگي در وضعيت بدي بوده است. حاج مخبرالسلطنه هدايت در خاطرات و خطرات مي‌نويسد تمام بدن مظفرالدين‌شاه تاول زده بود و از تاول‌ها ادرار و عفونت بيرون مي‌آمدكه نشان از نارسايي كليه دارد، در روزگاري كه دياليزي هم در كار نبود! و ده روز پس از امضاي فرمان مشروطه درگذشت. با مرگ او محتواي «عدل مظفر» نيز دوامي نياورد كه نياورد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون