مقيد به ارزشهاي بنيادين انقلاب
غلامرضا ظريفيان
آيتالله يوسف صانعي بقيهالسلف روحانيون و مراجعي بود كه همواره به آرمانهاي بنيادين انقلاب بهخصوص در باور به آرمانهاي آزاديخواهانه و مبتني بر پاسداشت حرمت انسانها پايبند ماند. از نگاه آيتالله صانعي در جمهوريت، مردم مشروعيت بخش نظام بودند كه بايد هم حرمتشان و هم انتخابشان و هم آزاديهاي مصرح در قانون اساسي براي مردم و جامعه پاس داشته شود. همچنين نوآوريهاي آيتالله صانعي در فقاهت بهخصوص بخشهاي مرتبط با حقوق انسانها و مفاهيم حقوق بشري فتاواي ايشان را با ساير مراجع متمايز و متفاوت كرده بود. همين تفاوت و تمايز هم باعث شد پس از حوادث تلخ سال ۸۸ برخورد ايشان با مردم متفاوت باشد. البته همانطور كه در آن زمان با بسياري از كنشگران سياسي، روشنفكران و شخصيتهاي شناخته شده كه جملگي به نظام و ارزشهاي انقلاب پايبند بودند، برخورد شد و نگاهشان به مسائل سياسي و اجتماعي را برنميتابيدند، با ايشان نيز برخوردهايي از سر بيمهري صورت گرفت و موضعگيري آيتالله صانعي را هم برنتابيدند.
بهخصوص كه آيتالله صانعي موقعيت ويژهاي داشت و هم پيش و هم پس از انقلاب، هم در حوزه و هم در سياست و فقاهت سابقهاي تاثيرگذار داشت و همه اينها باعث شد كه با نامهربانيهاي بسياري مواجه شود. اما همانطور كه از يك عالم ديني انتظار ميرود هيچگاه رابطه خود را با مردم قطع نكند و هرگز از آنچه به آن تعهد كرده و همچنين از اخلاق و حق و باورهايش عدول نكند، آيتالله صانعي نيز وفادارانه پاي آنچه به آن باور داشت، ايستاد و از مردم و از ارزشها و شيوهها و روشهاي بنيانگذار انقلاب حمايت و از آرمانها و ارزشهاي انقلاب و البته از حريم آزادي بيان و قلم و آزاديخواهي و آزاديمنشي دفاع كرد.
به هر حال طبيعي بود كه سلوك آيتالله صانعي براي ايشان نامهربانيها و مشكلات و بيحرمتيهايي ايجاد كند اما آيتالله صانعي در اين مسير صبوري خود را از دست نداد و با صبر و شكيبايي از چارچوبهاي اصولي خود در مورد دين، فهم درست از دين، دوري از خرافات، دفاع از حق و آزادي و آزادي بيان، دفاع از اصول بنيادين انقلاب كه مهمترين آن عدالت و توزيع عادلانه قدرت و ثروت و كرامت بود، عقب ننشست. او تا آخرين روز از زندگي پيوندش را هم با دين و هم با ارزشهاي بنيادين انقلاب و اصول مصرح قانون اساسي به شكلي عميق حفظ كرد.
در خلال بيمهريها به آيتالله صانعي، برخي برخوردها و رفتارها با يك مرجع تقليد بيسابقه بود. ايشان از سردمداران دفاع از فقه پويا بود اما با شأن علمي او برخورد مناسبي صورت نگرفت. در عين حال حدود و ثغور حريم يك عالم عاليقدر كه خود از بنيانگذاران انقلاب بوده، حفظ نشد. بخشي از برخوردهاي غيرمحترمانه با آيتالله صانعي بيسابقه بود و برخي ديگر در تاريخ هم ديده شده بود كه با علما و روحانيون نوانديش چهها كردند اما آيتالله صانعي با پوست و گوشت و استخوان خود را متعلق به انقلاب و ارزشهاي آن ميدانست و هرگز در دفاع از عدالت و حقوق مردم و كيان نظام از پا ننشست.