نيسان آبي مُقدر
علي صارميان
ملت از نيسان آبي خاطرهها دارند. لُغُز طنزشان است. ولي من اين نيسان آبي را در دو صحنه ديدهام كه بسيار جاي شگفتي داشته است. يكي در تشييع جنازه احمد شاملو كه مرحوم دكتر فريبرز رييس دانا كه به تازگي به رحمت ايزدي پيوست، دست محمود دولتآبادي نويسنده كليدر را گرفت و بالا كشيد و دولتآبادي، عينكش را عوض كرد و خواند: آسمان بار امانت نتوانست كشيد... صحنه دوم اما سياسي بود. بعد از مناظره ميرحسين و احمدينژاد در نزديكي صدا و سيما، آقاي احمدينژاد و مشايي، سوار بر اين ارابه آبي قدرتمند خاص نمادين يعني نيسان آبي (ارابه واژه فارسي اسـت و عرابه معـرب آن) ايستاده بودند و خود را پيروز ميدان مناظره ميدانستند. در همه اين سالها يك همشكلي و دلبستگي شكلي بين نيسان آبي و بروكراسي ايراني بوده است و ابدا دستنخورده است. علت را بخواهيد باز خواهم گفت. ارابه آبي نيسان عملا بدون جانشين است حتي در زمان خاصي، از روشنفكران كانون نويسندگان تا دولتمردان فرست كلاس بر آن سوار ميشوند چون توجيهپذير آن زمانشان هست و براي عموم مردم، براي همه زمانها. نيسان آبي كارآمدي نسبت به رقبايش دارد. قوي و سرپنجه است. مناسب بارهاي متوسط است. محكم و جاافتاده است. عشق بسياري از رانندگان خاص سنتي است. كمر خم نميكند. قابل اتكاست و براي هركسي كه دل در گرو جاده يا باربري دارد، اولين گزينه انتخاب است ولي مهمترين مسالهاش اين است كه بيجانشين است. در واقع در تمام اين ساليان خودرويي به معروفيت و محبوبيت نيسان آبي كه بيقهر و ناز بتواند بار ملت را ببرد، در داخل ساخته نشده و اگر در خارج ايران وجود دارد، گران و نامانوس و فاقد پشتيباني است. حكايت شكل بروكراسي و ساختار سياسي ما نيز از مختصات يك كشور تكمحصولي، اقتصاد فاقد الگو، عدم شفافيت و رانتخواري دولتي و خصولتي و زرنگباشيهاي اسقاط دولتي و به جيب زدن سرمايه مردم و فسادهاي كوچك و بزرگ تا دولت ملي و از بروكراسي حجيم قوانين تا حكمراني داخلي و سياست خارجي، همچون نيسان آبي از بعد از مشروطه تاكنون به رغم انقلاب و برافتادن دولت پهلوي، بيتغيير عمدهاي دست نخورده است. مشكل در كجاي نيسان آبي است؟ مشكل در تلفات و عدم كنترل و هزينه سوخت بالا و بهرهوري در مقايسه با ديگر مشابهات خودش است.
نيسان آبي بهرغم خدماتش، نماد عدم دقت و وحشت رانندگي است. اما اگر كسي در فكر تغيير و تحول يا اصلاح ساختار نيسان آبي است، ميداند بدون تحول كيفي پلتفرم و نقشه راه نيسان آبي، نميتوان چابكي رانندگي، توان بيشتر، مصرف سوخت كمتر، ايمني افزونتر و دهها آيتم ديگر را تغيير داد. در مقايسه حكمراني خوب با كيفيت حكمراني فعلي، كليات ارايهشده و پيشنهادها آنچنان ماشيني از دولت و ساختار را وعده ميدهند كه در كشور ما قيمت تمامشدهاش را ملت نميتواند پرداخت كند.
بايد واقعبين بود. آنچه در توان ملي ماست همين نيسان آبي و همين پلتفرم حكومت است كه مردم با آن امورشان را ميگذرانند. اغلب روشنفكران ما درگير شكل و قيافه نيسان آبي حكمرانياند. ولي آنچه ارزش واقعي گفتوگو و اصلاح و منظور نظر مردم است، كيفيت نيسان آبي داخلي و حكمراني ملي است.
تغييرات فرم، وقتي ضرايب خطا و تلفات و هدر دادن سوخت و آلودگي و ... در اين ماشين پابرجا باشد، فقط يك عمل تزييني است. اما اگر همين نيسان آبي بهينه و بهروزرساني شود، ميشود در شكل آن هم ظرايفي را به كار برد.
تا ما طرح جامعي براي بالا بردن كيفيت و كاهش عيوب نيسان آبي حكمراني نداشته باشيم، چندان حرف مسموعي براي نقد نيسان آبي فعلي نيز با همه عيوبش نخواهيم داشت. تقدير ما خودرويي باكيفيتتر شايد باشد اما تا نقشه اصلاحي كه موجب لنگي كار ملك و مردم نداريم، نيسان آبي فعلي مقدر خواهد بود.