روزهاي بدون خودرو در شهر
فريد محسني
در اوايل سال ۲۰۱۳، سياستهاي حامي به كارگيري سوختهاي تجديدپذير در بخش حملونقل در ۴۹ كشور جهان شناسايي شدند. سياستهاي معمول در اين زمينه، شامل يارانههاي توليد زيستسوخت، الزام به وجود درصد مشخصي از زيستسوخت در سوخت مورد استفاده براي حملونقلهاي سبز و مشوقهاي مالي بوده و الزامهاي تركيب سوخت موجود با زيستسوختها در ۲۷ كشور در سطح ملي و در ۲۷ استان يا ايالت در سطح خردتر شناسايي شدند. در اين زمينه، رويكرد برخي كلانشهرهاي ايران از جمله تهران و اصفهان هم به همين سمت بوده و در اين مهم، تفاهمنامههايي براي حملونقلهاي عمومي و سبز منظور شده است. در اين ميان شهرداري تهران برخلاف آماده نبودن همه زيرساختهاي مربوط به توسعه حملونقل آسان، در راستاي فرهنگسازي و تشويق شهروندان براي زندگي سالم و با اهدافي چون كاهش ترافيك، ورزش، سلامت جامعه، كاهش گازهاي گلخانهاي و آلودگي هوا و … اقدام به راهاندازي پروسه استفاده از دوچرخههاي اشتراكي كرد علاوه بر شهروندان، از جانب دوستداران محيط زيست نيز بهشدت مورد استقبال قرار گرفت. در تبيين طرح فوق، شايان ذكر است مطالعـاتي كه محققان روي شهرهاي مختلف دنيا انجام دادهاند، نشان ميدهد كـه هـر چه ميزان زيرساختهاي جادهاي و مقدار فضاي تخصيصيافته به حملونقل درونشهري بيشتر باشد، بـه همـان اندازه ميزان استفاده از اتومبيل، مصرف بنزين و آلودگي بيشتر خواهد شد. با توجه به اين موضوع، رونـد پيشرفتهاي سيسـتمهاي حمل ونقل شهري در دنيا نشان ميدهد كه رويكرد صنعتي اتومبيلمحور طي دهههاي اخير، بنا به دلايل فوق بـه سـمت حملونقل سبز پيش رفته كه اهم رويكردهاي تغيير يافته آن بدين شرح است:
٭ استفاده از سوختهاي تجديدپذير به جاي سوختهاي فسيلي
٭استفاده از حملونقل عمومي و غير موتوري
٭پيـادهمحوري
٭استفاده از دوچرخههاي بيدود به عبارت ديگر، برخلاف اينكه در نهايت اين انسان است كه محور توسعه است، بايد توجه كرد كه رشد و توليد بيرويه و بيمحاسبه و بعضا كممطالعه در طرحهاي ترددهاي خودرويي اعم از شخصي و عمومي؛ مخل سلامت، بهداشت، ايمني و آسايش انسان شده و حيطهاي مهم در وارد كردن لطمات بسيار به بهرهمنديهاي انسان معاصر از طبيعت و حتي آتيه سلامتي نسلهاي بعدي شهروندان و يافتن استراتژيهاي جايگزين، همواره دغدغه حاميان سلامت و توسعه بوده است. بنابراين اقدام مطلوب و بهنگام در خصوص افزايش ثمردهي حيات انسان امروزي، به نحوي است كه ميتوان بيان كرد تجربه مديريت شهري پايتخت ايران و ديگر نقاط جهان، نشان از اين دارد كه توسعه مبادي حمل و نقل عمومي و سبز مانند دوچرخههاي بيدود، در جاهايي موفق بوده كه رويكردهاي تشويقي براي استفاده، حتي قبل و يا در كنار ايجاد زيرساختها، به موازات هم پيش رفته است و اين خود ضرورت و اهميت دستيابي به الگوي پايدار حمـل و نقـل سبز در كلانشهرهاست تا بتوان چشمانداز شهر سالم، آرام، داراي حمل و نقل سريع، ايمـن و كارآمـد بـراي عمـوم شـهروندان را تامين كرد. مطابق تعاريف، پايداري در حمل و نقل به مفهوم توسعه حمل و نقل بر مبناي الگـويي است كـه بـا وجـود گسترش جمعيت و توسعه فعاليتهاي اقتصادي، اجتمـاعي؛ شهرها، همچنان بدون بروز مشكل ترافيك، به نحو مطلوبي پاسخگوي جابهجاييهاي مسـافران و كـالاها باشـد .اين مدل از توسعه، سياستي بود كه در شهرداري تهران، مبتني بر سياست حمل و نقل پايدار، توسعه كيفي و كمي حمل و نقل عمومي، افزايش قابليـت پيادهروي، مـديريت تقاضاي سفر، كاهش استفاده از خودروي شخصي و ارتقاي فرهنگ ترافيك و با ورود دوچرخههاي بيدود به ناوگان حمل و نقل عمومي شتاب بيشتري گرفت. شهروندان از ايستگاههاي تعيينشده سوار آنها شده و در مقصد مدنظر، از پيادهرو گرفته تا جلوي مغازه و داخل بوستانها و... از آن بهره ميبرند. همين ويژگي بود كه دوچرخههاي بيدود را خيلي زود در ميان مردم محبوب كرد. بنابراين تدوين برنامههاي حمايتي و سازوكارهاي مالي و حقوقي كه بتواند خدمات قابل قبولي در حوزه سيستم دوچرخههاي اشتراكي منطقهاي و فرامنطقهاي ارايه دهد، در اين مقطع از زمان از اهميت ويژه برخوردار است كه هم سود شهروندان و هم سود شهر و صدالبته دغدغههاي بخش خصوصي، توامان به آن پاسخ داده ميشود و اين چيزي نيست جز تسريع در پيمودن گامهاي هدفمند در توسعه كشور عزيزمان جمهوري اسلامي ايران.