آيا گردشگري علاج موزههاست؟
رضا دبيرينژاد
روز گردشگري فرصتي است تا به نسبت اين مقوله با پديدههاي مختلف بنگريم. اينك در آستانه روز گردشگري و در ايامي كه اين پديده با ضربه بحران كرونا به مرز توقف رسيده است و از نفس افتاده است خوب است كه در مكثي به دركي دوباره از آن دست يابيم.
در سالهاي گذشته مدام از اين پديده صحبت شده و گاه در سطح منجي از آن سخن به ميان آمده است بهگونهاي كه اين پديده ميتواند راهگشا و درمان بسياري از مشكلات و دردها باشد.
از همين رو با برجستهنمايي گردشگري بسياري از پديدهها همچون موزهها را در خدمت اين موضوع نگريستهايم و چنان انديشيدهايم كه اگر موزه مقصد گردشگري باشد به حياتي پايدار دست مييابد و به همه آمال خود نه تنها دست مييابد بلكه ميتواند به درآمدزايي رسيده و مستقل از همه جماعتها بر پاي خود بايستد و حتي با درآمد حاصل از گردشگري به توسعه نيز دست بزند و خود را گسترش دهد. براي اثبات اين مدعا نيز به ديدار بسياري از موزههاي نامدار دنيا رفته از صف طولاني بازديدكنندگان از موزههاي پرگردشگر مثال زده شده است و بعد هم فرياد تاسف برآوردهاند كه چرا موزههاي ما چنين نيستند؟ كشوري با چند ميليون اثر موزهاي و صدها موزه چرا نبايد به درآمد چشمگير از گردشگري دست يابند و به موزههاي درآمدزا و مستقل تبديل شوند؟
اما اين تصور ظاهربينانه از گردشگري و صرف نگاه تقليدي خود بلاي گردشگري و پديدههاي متصل به آن همچون موزهها بوده است، نگاهي كه فقط به دستاوردهاي گردشگري توجه دارد و نيازها، بسترها و فرآيند آن را در نظر نميگيرد. يكي از تصورات اشتباه در اين حوزه آن است كه پنداشته ميشود سود و منافع مادي گردشگري به خود جاذبهها بازميگردد، در حالي كه جاذبهها يك مقصد و يك مركز در يك حوزه اجتماعي هستند كه همه جامعه پيراموني جاذبهها از آن بهرهمند ميشوند.
از اين رو موزهها در ساحت جاذبه گردشگري يك فرصت در يك جامعه هستند كه همه جامعه بتوانند از وجود آنها و در واقع از نقش آنها در ايجاد يك حيات پوياي گردشگري انتفاع ببرند. جامعه سرمايهگذاري ميكند و جاذبههاي گردشگري همچون موزهها را پديد ميآورد و براي تبديل آن به يك جاذبه پايدار هزينه ميكند تا همه اهالي جامعه و فعالان گردشگري از آنها منتفع شوند، اما نميتوان توقع داشت كه موزهها با گردشگري همه هزينه خود را تامين كنند و نميتوان همه هزينه موزهها را به گردن درآمد حاصل از گردشگري مستقيم آنها انداخت، در نظر داشته باشيم كه انتفاع گردشگري يك درآمد شبكهاي است و فراتر از يك حوزه است.
از سوي ديگر رسيدن به جايگاه اعلاي گردشگري يا تبديل موزهها به يك جاذبه چشمگير نيازمند بسترهاي اجتماعي و پويايي شديد حوزه گردشگري است كه در شرايط فعلي جامعه ما با اين جايگاه فاصله بسيار است پس معطوف كردن موزهها به درآمدزايي و استقلال از مجراي گردشگري نهتنها نشدني است بلكه آنها را به ورطه تقليل شده ميكشاند كه نتيجهاي تضعيف موزهها و حتي تضعيف عملكرد آنها در فرآيند گردشگري خواهد بود.