هشدار و گلايه درباره يك ويروس مرموز
مهدي مالمير
كوويد- نوزده اگرچه كار و بارِ بسياري را در جهان تخته كرد و خيليها را حتي در كشورهاي ثروتمند با رنج بيكاري و بيپولي آشنا كرد اما يك گروه نه كمتر از پزشكان و پرستاران، فرصت سر خاراندن را از كف دادهاند: روانشناسان و روانپزشكان! در اين روزهايي كه بياغراق هر دقيقه آن انباشته از دلهره شده، روانشناسان و روانپزشكان كمر همت بالا زده و حالا اگر نه در مطب و دفتر مشاوره كه به صورت مجازي به مردم رهنمودهايي براي خلاصي از استرس و نگراني ميدهند. اين مقدمه آمد تا نگارنده اين ستون، فضاي دلهرهآور اين ماههاي اخير را به شخص محترمي يادآوري كند: جناب رييسجمهوري گرامي، دغدغهها و گرفتاريهاي رييسجمهوري كاملا دركشُدني است اما اين همه سبب نميشود كه با سخن گفتن از شنيدهها و خبرهاي تاييدنشده، بر نگرانيهاي مردمي بيفزايند كه خود در ديگ دلهره ميجوشند. رييس محترم جمهوري، در سخناني، اشارهاي داشتند به بيمارياي كه ميتواند بارها خطرخيزتر از كرونا باشد. ويروس ناشناختهاي كه از يكي از كشورهاي نزديك، در حال اين پا و آن پا كردن است تا سري هم به كشور ما بزند. هنوز روشن نيست كه بيماري كذا چيست؟ و چرا هنوز سازمان بهداشت جهاني تا آنجا كه نگارنده اين ستون خبر دارد، هشداري در باب آن به مردم نداده است؟ اين سخن رييسجمهوري حتي اگر بر پايه «فكت علمي» هم باشد، كار رييسجمهوري محترم حل مشكل است نه به صدا درآوردن شيپور خطر و خالي كردن دل مردم. اگر ماجرا اُس و اساس درست و درماني دارد، چرا تيمهاي تحقيقاتي به شهرهاي مرزي به كشور كذا فرستاده نميشوند؟ آيا رييسجمهوري از ميزان تابآوري شهرهاي نزديك به مركز بيماري خطرناك، آگاهي دارند؟ كار سياستمدار گشودن كلاف گرفتاريها است. هشدار دادنهاي آسانگيرانه و جُنباندن سلسله نگرانيها تنها ميتواند به ميزان لطمات روحي بيفزايد و ثمري در پي ندارد. هشت سال پيش وقتي دولت تدبير و اميد بر سركار آمد، بسياري از شهروندان برق خوشحالي در چشمانشان درخشيد كه از ادبيات نامناسب اعضاي دولت «مهرورزان» خلاص شده است اما متاسفانه هر روز كه به پايان مسووليت دولت تدبير و اميد نزديكتر ميشويم، زبان و برخي سخنان دكتر روحاني بيشتر به دولت پيشين شبيه ميشود و اين مساله، بسيار جاي گله و افسوس دارد.