يادي از رجببيگي
محمود فاضلي
ديروز، پنجم مهر يادآور شهادت مهدي رجببيگي از دانشجويان خط امام است. رجببيگي موسس نشريه طنز «جيغ و داد» بود. در آن دوران و در
6 ماهه نخست سال 1358، نشريات طنز بسياري منتشر ميشدند كه از ميان آنها ميتوان از جيغ و داد، حاجيبابا، آهنگر (چلنگر)، دورهگرد، مشحسن، خوشخنده، بختك و ملانصرالدين و دخو را نام برد. نشريه «جيغ و داد» در ميان شرايط خاص و پيچيده آن دوران وارد عرصه مطبوعات شده بود. تقريبا هيچ خط قرمز سياسي و اخلاقياي براي مطبوعات وجود نداشت. رجببيگي را از همين نشريه شناختم. او قلم و بيان رسايي داشت و نشريه طنز «جيغ و داد» را به همراه ابراهيم اسرافيليان منتشر ميكرد. اسرافيليان درباره اين نشريه ميگفت: «انتشار «جيغ و داد» واكنشي به هياهوهاي بچههاي مجاهدين بود. مطالب اول آن را كه به واقع جيغ و داد بود و سبكي طنز داشت خودم نوشتم و بعد از آن بچههاي ديگر آن كار را ادامه دادند. سبك نشريه، جيغ و داد و مسخره كردن بود. هو ميكرديم.»
مهدي رجببيگي متولد 1336 در دامغان، در محلههاي فقيرنشين تهران طعم محروميت را از همان آغاز نوجواني چشيد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در تهران گذراند و به علت استعداد فوقالعادهاي كه داشت، همواره از دانشآموزان موفق مدارس محسوب ميشد. علاقه بسيار زيادي به مطالعه و تحقيق داشت و از اين رو تا قبل از پايان تحصيلات متوسطه، با كتب مذهبي آشنا شد. مهدي از همان ابتدا علاقه بسيار زيادي به كمك به طبقه محروم داشت. داراي بعد عرفاني قوي بود، به طوري كه شبها غالبا تا نيمي از شب گذشته به عبادت و راز و نياز با پروردگار خويش مشغول بود و بسياري از روزها نيز روزه بود. در 1354 وارد دانشگاه فني دانشگاه تهران شد و در رشته مهندسي راه و ساختمان مشغول به تحصيل شد. در دانشگاه همراه با ديگر همفكران خود به فعاليتهاي صنفي-سياسي روي آورد. در اواخر سال اول از طرف دانشجويان به عضويت شوراي دانشجويي دانشكده انتخاب شد و اين مسووليت را تا سال 1358 و آغاز انقلاب فرهنگي ادامه داد.
در زمان رژيم شاه با وجود خفقان شديد، پخش اعلاميه در دانشكده و شركت در تظاهرات دانشجويي و خياباني و اداره فعاليتهاي سياسي- صنفي دانشگاهي را برعهده گرفت. در دوران انقلاب در راهپيماييها شركت فعال داشت و در به راه انداختن و سازماندهي تظاهرات مختلف هميشه حاضر بود. در نيمه دوم سال 57 كه دانشگاه مركز تجمع مردم شده بود، از كساني بود كه به نمايش فيلم و اسلايد از انقلاب و ديگر كارهاي تبليغي ميپرداخت. همزمان، در يكي از مساجد تهران نيز به طور مستمر فعاليت داشت. بعد از پيروزي انقلاب و ادامه مجدد كار دانشگاهها، مسووليت انتشار نشريه دانشآموزي «هجرت» را برعهده گرفت. از گردانندگان تظاهرات و سازمان يافته دانشجويان مسلمان در دانشگاه بود. جريانات سياسي داخلي و خارجي را با تسلط و قدرت بينظير تحليل سياسي ميكرد. مقالات و تحليلهاي او از بهترين كارهاي مطبوعاتي و فرهنگي روزنامههاي معتبر كشور بود. آنچه در مورد او حائز اهميت، طبع و روحيه چند بعدي اوست. او از دقيقترين تحليلهاي سياسي گرفته تا پراحساسترين قطعات طنز را با تسلط بالايي ارايه ميكرد.
نوشتههاي رجببيگي در بخش تحليل سياسي، مقالات و طنزهاي سياسي بسيار سريع به جايگاه ويژهاي در رسانهها و مراكز دانشگاهي و مدارس رسيد. كتاب 367 صفحهاي «ميرويم تا خط امام بماند» تنها كتاب منتشره از رجببيگي است. بيترديد باتوجه به تواناييهايي كه در قلم او ديده ميشد رجببيگي ميتوانست به يك نويسنده و پژوهشگر توانا در حوزه علوم انساني تبديل شود كه عمرش كوتاه بود. يكي از مسووليتهاي حساس او «برگزاري اولين گردهمايي جنبشهاي آزاديبخش جهان در تهران» بود. رجببيگي در پنجم مهر 1360 كه اعضاي سازمان مجاهدين با اسلحه در تهران با مردم و مدافعين انقلاب درگير شدند به كمك مردم رفت و در اين حمله تروريستي، شهيد شد.