خطر جامعه غيرسياسي
علي صارميان
به نظر ميرسد كه بهترين شكل جامعه براي صاحبان قدرت، جامعهاي بياعتنا به سياست باشد كه برايش فرقي نميكند چه كسي در راس يا كف قدرت باشد. نه مزاحمتي و نه مطالبهاي. اما در عمل تاريخچه انقلابات و سرنگونيها نشان داده كه وارونهسازي هرم قدرت در جامعه غيرسياسي اتفاق ميافتد. در انقلاب فرانسه يك ساعتساز و در جايي ديگر يك خطيب و در جايي يك كارگر كه هرگز در مبارزات پارلماني نبودهاند. نمونه جلوي چشممان، بهار عربي در چند كشور بود كه چند رييسجمهور مادامالعمر را برانداخت. چرا جامعه غيرسياسي مستعد قيامهاي پرسرعت و غيرمنتظره است؟ به واقع وقتي افرادي كه در قدرت قرار دارند، سياستزدايي ميكنند خشكرودي ميسازند كه با كمترين بارش سيلاب توفاني جامعه را در مينوردد. سياستزدايي يعني وضعيتي كه مبارزات سياسي داخل يك كشور يكدست به نفع يك جناح ميشود. افراد مخالف اين جناح منع ميشوند. در جامعه احساس ميشود كه كسي نماينده مردم و خواستهاي سياسي و اقتصادي و علايقشان نيست و نهايتا قحطالرجال در ميان نيروهاي حال حاضر احساس ميشود، لذا جامعه پوست بره رام خود را كنار ميگذارد و بازي را به هرشكلي كه باشد بهم ميزند. معمولا در جامعه غيرسياسي كلاسيك، احزاب قدرتمند كه در حقوق مساوي هستند، جلوي اين سركشي غير سياسي را ميگيرند ولي در جوامعي كه احزاب، نفوذي به جمعيت ندارند همان توفان در ناصيه و عاقبت آن نظام سياسي است. مختصات رهبران جامعه غيرسياسي طغيان كرده فاقد هرگونه گذشته و سابقه همكاري سياسي و غيرقابل گفتوگو، عصيانگر، ناشناس و موقتي است و فقط تخريب آنچه هست را هدف خود ميداند. بعد از طغيان جامعه غيرسياسي، سرنوشتهاي مختلفي ميگيرد ولي معمولا بسياري از مزاياي قبلي را نيز از دست ميدهد. نمونه ليبي گواه حال مردمش پيش از قذافي و پس از او هستند. چگونه ميتوان خطرات جامعه غيرسياسي و فاقد سياست تعاملي و جابهجايي مسالمتآميز قدرت را كاهش داد؟ چگونه ميتوان طغيان را مهار كرد؟ جواب ايناست كه چنانچه ظرفيت سياسي يك كشور توان حل مسائل سياسي و غيرسياسي آن را داشته باشد...
چهرههاي جديد و جابهجايي قدرت از جناحي به جناح ديگر موجب احساس نسبي آزادي؛ راهحلهاي مسالمتآميز و دموكراسي حزبي است. در احساس بنبست سياست، احساس نمايشي بودن مناسك دموكراسي باعث اعراض توده مردم ميشود و مكانيزم بمب ساعتي به راه ميافتد. هركشوري بايد افراد و جناحهايي براي روز مباداي آن ساعت انفجار نگه دارد ولي پيش از آن بايد مكانيزم طغيان را با رقابت و جابهجايي مسالمتآميز مهار كند وگرنه در حالت اعراض و خستگي مردم، راهحلهاي تودهاي مبتني بر طغيان، جايگزين راهحلهاي سياسي خواهند شد.