اقناع وارونه
سليمان محمدي
«نمونهاي از شرارت مهرداد سپهري معتاد متجاهر قبل از دستگير شدن، كار پليس زيادهروي بود اما پليس نبايد با كسي تعارف داشته باشد، امنيت مردم خط قرمز پليس است.»
روز گذشته فيلمي كوتاه منتشر شد كه با جملات بالا آغاز ميشد. منبع اين فيلم ذكر نشده اما با توجه به اطلاعاتي كه درباره متهم ارايه ميكند و شعار پليس «امنيت مردم خط قرمز پليس است» كه در ابتداي آن آمده، به نظر ميرسد از سوي پليس يا نهاد مربوطه ديگري به قصد «شفافسازي» و پاسخ به افكار عمومي منتشر شده است. در اين فيلم نشان داده ميشود كه متهم در حال درگيري با شهروندان است و سپس عكسهايي از يك ماشين پليس نشان داده ميشود كه جاهاي مختلف آن شكسته و آسيب جدي ديده كه در فيلم گفته ميشود اين هم كار سپهري بوده است. در نهايت فيلم هم با چند عبارت به پايان ميرسد؛ «سوابق قبلي مهدي سپهري: نگهداري حشيش و هروئين سال 93، دستگيري توسط كلانتري سجاد سال 97، سرقت ادوات كشاورزي سال 97، سرقت گوشي موبايل سال 97، سرقت احشام سال 98، سرقت لوازم منزل و باغ سال 98». با اين آغاز و پايان فيلم ميشود حدس زد كه اين تصاوير و اطلاعات براي تنوير افكار عمومي و شناساندن يك متهم خطرناك منتشر شده كه حقش در نهايت مرگي اينچنين است. اينكه پليس يا هر نهاد مسوول ديگري قصد كند كه در برابر عملكردش به افكار عمومي پاسخگو باشد بسيار امر مباركي است و تا الان خيلي سابقه نداشته است. اما اين كار هم قواعد خود را دارد و مانند گذشته افكار عمومي تنها يك پيام را دريافت نميكنند كه آن را هم باور بكنند و هم بپذيرند. بنابراين زماني كه حتي ژست پاسخگويي به افكار عمومي به خود ميگيريم بايد قواعد آن را رعايت كنيم اگرنه نتيجه عكس ميگيريم. در همين راستا درباره اين فيلم و اطلاعات آن چند نكته قابل تامل است. پيش از هر چيز بايد براين تاكيد كنيم كه فرماندهان ارشد پليس بارها و بارها گفتهاند و تاكيد كردهاند كه قانون ميگويد متهم اگر مرتكب قتل هم شده باشد، مامور حق ندارد پس از مهار به او آسيب رسانده يا او را شكنجه كند؛ آن هم در ملأ عام، آنهم زماني كه متهم به ميله بسته شده است. بنابراين هر چقدر جرم و جنايت ديگر براي آن مرحوم رديف كنيم حتي با فرض صحت دليل نميشود كه چنين برخوردي با او بشود.
در وهله دوم بايد از پليس بزرگوار و قوه قضاييه عزيز پرسيد كه اولا هر كس اين جرايم را مرتكب شد بايد در خيابان و با شكنجه كشته شود؟ و دوم اينكه چطور يك مجرم با اين سابقه در يك سال سه بار دستگير و مجرم شناخته شده و دوباره بدون حمايت و پوششي به جامعه بازگشته و همان كارها را ادامه داده است؟ در يك سال 3 بار دستگيري و سه بار مجرم شناخته شدن و هر بار آزاد شدن براي جرم بعدي؟ لذا با فرض صحت انجام اين جرايم از سوي اين متهم، نوك پيكان بيش از هر كسي به اين نهادهاي مسوول برميگردد نه اين فرد و جامعه. بنابراين اكنون اين مسوولان بايد علاوه بر قتل كه خود تاكيد كردهاند با تمام توان پيگير مجازات خاطي خواهند بود، به اين مساله هم پاسخ بدهند كه اگر اين اطلاعات درست است، چرا سيستم انتطامي و قضايي فعلي چنين ناكارآمد از آب درآمده و اگر نيست چه كسي تلاش ميكند كه اينطور جلوه داده شود؟ هر چند به اعتقاد نگارنده اين فيلم با هماهنگي فرماندهان پليس منتشر نشده چرا كه ايشان هم بهتر از هر كسي بر اين قوانين واقفند و هم اعلام كردند كه پيش از انتشار فيلم كار خود را براي برخورد با خاطي آغاز كردهاند و قوه قضاييه هم تاكيد كرده كه خاطي هركس باشد با او برخورد ميكند. پس منتشركننده اين فيلم هر كه هست، خواسته ابرو را درست كند، در واقع چشم را كور كرده است. آن هم در زماني كه دو ماه پيشش اتفاقي مشابه در امريكا براي يك رنگينپوست به نام جرج فلويد ميافتد و بسياري از مقامات نظامي و غيرنظامي كشور - بحق- به آن ظلم و شكنجه و قتل خياباني اعتراض ميكنند. آيا در چنين شرايطي هيچ فرمانده پليس يا قاضي و... حاضر است از تخلف بدين آشكاري حمايت كند يا چشم بر آن ببندد. اتفاقا زماني كه افكار عمومي اين ميزان حساسيت را به تضييع حقوق يك شهروند خارجي ميبيند، قطعا سطح توقعاتشان آنقدر بالا ميرود كه در نمونه داخلي آن كسي با لكنت قتل و شكنجه خياباني را محكوم نكند. البته خوشبختانه اينبار هم پليس و هم قوه قضاييه در اين باره مقاومتي نداشته و هر دو اعلام كردهاند كه گذشتي در كار نيست و طبيعتا مردم هم منتظر ديدن اين برخورد قاطع هستند چون حالا تنها كشتن يك شهروند در خيابان نيست كه به مساله افكار عمومي تبديل شده است، بلكه همانطور كه در دو روز گذشته به كرات در شبكههاي اجتماعي كاربران روي آن تاكيد كردهاند، دفاع مسوولان از حق شهروندان ايراني است.