نقشانرژي در انتخابات آمريكا
محمد حضرتي
ايالات متحده آمريكا با جمعيتي بيش از ۳۳۰ ميليون نفر و توليد ناخالص اسمي ۲۱.۴۴ تريليون دلار، همزمان بزرگترين توليدكننده و مصرفكننده نفت و گاز دنيا و دومين توليدكننده گازهاي گلخانهاي در جهان به شمار ميآيد. بنابراين هر تحولي در سياستهاي انرژي اين كشور، بيشك منشا اثر در آينده صنعت انرژي در دنيا خواهد بود. انتخابات پيش روي آمريكا از آن جهت كه دو رقيب اصلي از دو حزب دموكرات و جمهوريخواه سياستهاي كاملا متفاوتي را درخصوص محيطزيست، تغييرات اقليمي و انرژي اعلام كردهاند، به نوعي نقطه عطفي براي آينده صنعت انرژي و محيطزيست خواهد بود. البته نگاهي به سياستهاي چند دهه گذشته انرژي آمريكا نشان ميدهد كه اين كشور چه مسير پرفراز و نشيبي را طي كرده است تا امروز بتواند به ميزان زيادي امنيت انرژي خود را تامين كند. بنابراين به نظر نميرسد هيچ كدام از دو كانديداي اصلي در كوتاهمدت بخواهند به طور كامل مانع توسعه صنعت شل آمريكا شوند، اما اين به هيچ وجه به معناي يكسان بودن يا حتي نزديك بودن سياستهاي دو كانديدا نيست. در شروع جنگ جهاني دوم (۱۹۳۹) ايالاتمتحده جزو بزرگترين توليدكنندگان نفت دنيا بود و به تنهايي چيزي حدود60 درصد نفت دنيا را توليد ميكرد، ولي به تدريج اين موقعيت استثنايي رو به افول رفت و در نيمه اول دهه ۷۰ ميلادي اگرچه آمريكا همچنان بزرگترين توليدكننده نفت دنيا بود، اما توان صادراتياش به شدت كاهش پيدا كرده بود و وابستگياش به واردات نفت عملا به مساله امنيت ملي تبديل شده بود. تحريم نفتي اعراب در سال ۱۹۷۳ زنگ خطري بود كه ميزان آسيپپذيري اين كشور به نفت وارداتي را هشدار داد؛ هشداري كه توسط سياستگذاران آن كشور نيز شنيده شد و از آن زمان به بعد، تمام روساي جمهور ايالاتمتحده، در يك اتحاد نانوشته به نوعي بر سر اهميت كاهش و نهايتا قطع وابستگي آمريكا به نفت وارداتي (خصوصا از خاورميانه) به توافق رسيدند و هر دولتي در پي دولت ديگر از طريق تصويب برنامهها و مقررات گوناگون اين مهم را پي گرفتند. اما بهرغم تمام تلاشها، اين روند كاهش توليد داخلي و افزايش واردات تا سال ۲۰۰۸ ادامهدار بود. نهايتا در سال ۲۰۰۹ بود كه با وقوع انقلاب شل در آمريكا روند افزايش توليد نفت خام در آمريكا آغاز شد و در طول يك دهه توليد نفت خام آمريكا از ۵ ميليون بشكه در روز در سال ۲۰۰۹ به بيش از ۱۲ ميليون بشكه در روز در سال ۲۰۱۹ رسيد. بنابراين كسري تراز تجاري نفت خام آمريكا در سال ۲۰۱۹ به كمترين ميزان خود در سالهاي اخير رسيد و حتي با احتساب نفت و ديگر فرآوردههاي نفتي، تراز تجاري حجمي آمريكا بين ماههاي اكتبر ۲۰۱۹ تا جولاي ۲۰۲۰، به استثناي ماههاي مه و ژوئن مثبت شد. به عبارت ديگر در اين ماهها ميزان صادرات نفت و فرآوردههاي نفتي آمريكا از واردات آنها پيشي گرفت؛ امري كه از دهه ۴۰ ميلادي تاكنون بيسابقه بوده است. وضعيت تراز تجاري گاز طبيعي، حتي از نفت نيز بهتر است. آمريكا از سال ۲۰۱۷ به صورت پياپي تراز مثبت تجاري را تجربه كرده است. اگر چه قسمت عمده اين توسعه صنعت نفت آمريكا در دوره رياستجمهوري اوباما حاصل شد، اما هم تراز مثبت تجاري نفت و هم گاز نهايتا در دوران رياستجمهوري ترامپ به وقوع پيوست. اوباما با پايان دادن به قانون منع صادرات نفت آمريكا و تسهيل صادرات ال.ان.جي گام بزرگي در اين مسير برداشت، اما فاجعه زيست محيطي نشت نفت در خليج مكزيك در سال ۲۰۱۰ باعث شد تا دولت اوباما تا حدودي بر سختگيريهاي زيست محيطي بيفزايد؛ اگر چه اين حادثه نيز نتوانست اراده دولت را در توسعه فعاليتهاي نفتي محدود كند. اوباما در سال ۲۰۱۵ به پيمان تاريخي پاريس پيوست تا در كنار ۱۹۴ كشور ديگر دنيا توليد گازهاي گلخانهاي خود را كاهش دهد. همچنين اوباما برنامه كاهش آلودگي دياكسيد كربن از نيروگاهها را كه براي اولينبار در تاريخ آمريكا، ايالتها را مجبور به كاهش (يك ميزان مشخص براي هر ايالت) دياكسيدكربن از نيروگاهها ميكرد نيز ابلاغ كرد، اگر چه كه اجراي عملياتي برنامه قرار بود از سال ۲۰۲۲ شروع شود و تا سال ۲۰۳۰، 30درصد كاهش نسبت به سال ۲۰۰۵ را نيز هدفگذاري كرده بود. بهرغم توسعه گسترده صنعت نفت آمريكا در دوره اوباما، ترامپ در كمپين انتخاباتي ۲۰۱۶ خود بارها اوباما را به كمكاري و كارشكني در مسير توسعه صنعت نفت متهم كرد و شعار خود را تهيه برنامهاي جامع براي سلطه انرژي آمريكا به عنوان هدف استراتژيك سياست خارجي و اقتصادي آمريكا اعلام كرد. در همين راستا دولت ترامپ ابتدا مقررات محدود كننده انتشار گاز متان در فعاليتهاي نفتي و ديگر مقررات محيطزيستي محدود كننده يا دست و پاگير براي شركتهاي نفتي را لغو كرد، سپس در ژوئن ۲۰۱۷ قصد خود را مبني بر خروج از پيمان تاريخي پاريس - كه نتيجه ۱۰ سال مذاكره كشورها بود - را اعلام كرد و نهايتا با خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحريم بر ايران و ونزوئلا حدود ۳ ميليون بشكه نفت صادراتي اين ۲ كشور را از بازار جهاني خارج و مقدمات ايجاد تراز تجاري مثبت را براي نفت آمريكا فراهم كرد. توسعه صنعت نفت آمريكا چنان براي ترامپ حياتي است كه حتي كمپين وي اعلام كرده است كه اجازه حفاري در «پناهگاه ملي حياتوحش قطب شمال» در سواحل شمال شرقي آلاسكا را نيز صادر خواهد كرد. اين منطقه، زيستگاه حيواناتي چون خرسهاي قطبي، گوزن شمالي و ميليونها پرنده مهاجر است اما داراي ذخاير نفتي معادل بيش از 10 ميليارد بشكه نفت نيز هست. در مقابل كانديداي دموكراتها، اراده قطعي خود را براي باقي ماندن در توافق پاريس صريحا اعلام كرده است. همچنين بايدن برنامه نسبتا مفصلي را تحت نام «انقلاب انرژي پاك» به عنوان سياستهاي خودش در بخش انرژي و محيطزيست ارائه داده است. در اين برنامه بايدن تعهد كرده است كه در روز اول حضورش در پست رياستجمهوري تمام مقررات محيطزيستي، ازجمله محدوديت انتشار متان براي فعاليتهاي نفتي و مقررات ايمني فعاليتهاي نفتي فراساحلي را كه ترامپ ملغي كرده بود را برگرداند. او همچنين تعهد كرده است:
٭ تا سال ۲۰۳۵ انتشار گازهاي گلخانهاي ناشي از توليد برق ايالاتمتحده آمريكا را به صفر برساند (در حال حاضر ۶۳٪ توليد برق از منابع فسيلي صورت ميگيرد، ۱۹.۷٪ از انرژي هستهاي و ۱۷.۵٪ از انرژيهاي تجديدپذير). اين هدفگذاري قطعا به نفع انرژيهاي پاك خواهد بود مگر آنكه نيروگاهاي مبتني بر سوختهاي فسيلي بتوانند خود را به تكنولوژي «جذب كربن» مجهز كنند.
٭ به ترغيب ديگر كشورهاي آلاينده بزرگ دنيا براي بالا بردن سطح تعهداتشان براي كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي بپردازد.
٭ در طول ۱۰ سال ۴۰۰ بيليون دلار در تحقيقات انرژيهاي پاك سرمايهگذاري كند.
٭ با تاكيد بر حقوق اقشار كمدرآمد، رنگينپوستان، اقليتها و گروهاي آسيبپذير ديگر به تدوين سياستهاي عدالت محيط زيستي بپردازد.
٭ شركتها و كارخانجات آلودهكننده محيطزيست را ملزم به پرداخت تمام هزينههاي تحميلي به جامعه و محيطزيست كند.
٭ ۲ تريليون دلار در توسعه صنعت انرژي پاك در طول ۴ سال سرمايهگذاري كند.
دراينكه هر دو كانديدا ازتصميمات ناگهاني كه موجبات كاهش توليد و صادرات نفت و گاز آمريكا بشود پرهيز خواهند كرد، شكي نيست. در مناظره ميان بايدن و ترامپ، جايي بايدن در پاسخ به سوال ترامپ كه آيا تو صنعت نفت را تعطيل خواهي كرد؟ گفت بله، من قصد دارم از صنعت نفت گذر كنم. اما بلافاصله بعد از مناظره كمپين دموكراتها اعلام كرد كه منظور بايدن اين بود كه پرداخت سوبسيد به شركتهاي نفتي را قطع خواهد كرد و نه صنعت نفت را. اين نشان از آن دارد كه حتي بايدن نه ميخواهد و نه ميتواند چنين تغيير ناگهاني را در صنعت نفت آمريكا رقم بزند. اما همچنان برخي تحليلگران با تاكيد بر برنامه اقليمي بايدن ميگويند اين موضوع ميتواند توليد نفت اين كشور را تا چند سال آينده ۲ ميليون بشكه در روز كاهش دهد. آنچه مسلم است اين است كه برنامه جامع بايدن درخصوص توسعه انرژيهاي پاك و كاهش گازهاي گلخانهاي، ميتواند آخرين اميدها براي اجراي جامع پيمان پاريس را زنده نگه دارد و نويد آينده روشنتري را براي محيطزيست و كرهزمين در صورت پيروزي او بدهد.