سنت و تجدد برايش مساله بود
هادي بياتزنجاني
خدا رحمت كند دكتر فيرحي را. از لحظه شنيدن خبر فقدان هميشگي ايشان، چهره طلبه جوان و آرامي جلوي چشمم ميآيد كه كمحرف بود و محجوب. بيسروصدا ميآمد و ميرفت. با اينكه با ايشان كلاس درس داشتم و سالهاي اخير خيلي بيشتر ميديدمشان، اما با شنيدن خبر فوت، ناگهان چهره اولين ديدارها به يادم آمد. انگار ذهنم مايوسانه مرور كرد تمام اين سالها را. انگار خودم مرده باشم و لحظات زندگيام جلوي چشمم رژه بروند... براي دكتر فيرحي سنت و تجدد مساله بود و تحصيلات توامان حوزوي و دانشگاهي به ايشان اين توان را داده بود كه بتواند از منظري متعادل به اين مساله بينديشد. آثار دكتر و مباحثي كه در گفتوگوها و سخنرانيهايش مطرح ميكرد، نشانگر اين بود كه به اعتقاد ايشان از درون سنت ديني و در مورد ايران، فقه، راهي به تجدد هست و راه نو شدن از درون بازخواني سنت فقهي ميگذرد. به همين خاطر به بازخواني آثار آن دسته از فقيهان همت گماشته بود كه در اين باب دغدغه داشتند و پيرامون آن قلم زده بودند. براي غنا و تكميل پروژهاي كه براي خودش تعريف كرده بود مطالعه آثار بسياري از انديشمندان مسلمان و غير مسلمان و انبوهي از متالهان ديگر اديان را وجهه همت خويش قرار داده بود و در همين راستا به شرح و تفسير اثر سترگ ميرزاي ناييني، «تنبيه الامه و تنزيه المله» دست زد و انصافا از پس آن خوب برآمد. به لحاظ تاريخي، مطالعه دوره مشروطه و سالهاي حكومت رضاخان را براي فهم مسائل مبتلا به كشور در حال حاضر، مهم و اساسي ميدانست. باري، اينك كرونا يك استاد و دوست خوب و باسواد و يك انديشمند جوان را كه به گواهي آثارش در آغاز دوران شكوفايي خويش بود از ما گرفته است. به گواهي شبكههاي اجتماعي و خيل تسليت و تاسف به خاطر اين مرگ زودهنگام، خيل عظيمي از اساتيد، دانشجويان، شاگردان و علاقهمندان هستند كه آثارش را خواندهاند و ميخوانند و با دغدغههايش آشنا ميشوند و اساتيدي كه كتابهايش را مناسب تدريس و تحقيق ميدانند و همين باعث ميشود با وجود دريغ و دردي كه مرگ اين عزيز بر ما مستولي كرده است، به ادامه اين راه و نتيجهمندي اين پروژه اميدوار باشيم.