مرگ چنين خواجه
فريدون مجلسي
با كمال اندوه از خبر درگذشت حسن نراقي، متفكري دلسوز و شريف آگاه شدم. سابقه آشنايي من با او به نقدي انتقادآلود در كتاب كوچكش «جامعهشناسي خودماني» باز ميگردد كه در مدتي كوتاه در جامعه كتاب نخوان ايران در صدها هزار نسخه
منتشر شد.
در كتاب به ايرادهاي رفتاري و گفتاري ايرانيان اشاره شده است كه آشكارا هدف اواز اين عيبنمايي درمان بود زيرا عيبپوشي درمان نيست. مطلب كتاب به برخي از مليون گران آمده و آن را نوعي خودزني خوانده بودند.
اتفاقا من نيز از ديدي ديگر نقدي انتقادآلود بر آن كتاب نوشته بودم، امروز مطلبي به نقل از او خواندم و به يادش بودم كه از خبر درگذشتش آگاه و بسيار متاثر شدم. چند سال پيش در نقد كتابشن گفته بودم ايرادش اين است كه همه مصاديقي كه ذكر كرده درست! اين مشكلات بايد حل و اصلاح شود، اما مساله اين است كه اين مصاديق معلول هستند و منحصر به جامعه ايران هم نيستند و جا داشت كه به علتها نيز ميپرداخت.
تلفن مرا گير آورده بود. تلفني تشكر كرد و نقد را منصفانه دانست. آغازي شد بر يك آشنايي كه متاسفانه ديري نپاييد. در ايران كه كسي تحمل نقد ندارد گفت نقد شما را خيلي منصفانه يافتم و تشكر كرد. همين موجب افزايش بسيار احترام و ارادتم نسبت به او و صميميت و انصاف خودش شد. اكنون از اين خبر تلخ بسيار متاثر شدم. شخصي دلسوز و وطنپرست و با حسن نيت و آرزومند ايراني سالم و بينقص و آباد و آرام بود. آرزويي كه در حيات او برآوردني نشد!