روز شيطان
حسن لطفي
شيرك اگر در كارنامه سينمايي داريوش مهرجويي هم فيلم خوبي نباشد براي فيلمنامهنويس تازهنفس رستمآبادي نشانه خوبي است؛ نشانهاي كه در آن سالها گواه ورود فيلمنامهنويس كاربلد و خلاقي بود؛ فيلمنامهنويسي كه همان سال (1367) با فيلم ماهي ثابت كرد ميتواند با دو پسرك و يك ماهي فيلم پركشش بسازد؛ فيلم پركششي كه ستايشگر آزادي باشد، آزادياي كه بيشك ميتوانست سينما را بالندهتر و دايره فعاليت او و همتايانش را فراختر كند. قصدم مرور كارنامه آن فيلمنامهنويس-فيلمساز كاردرست نيست كه وقتي ويروس كرونا تيرخلاص زندگياش را زد خيليها درباره مرام و معرفت و خلاقيتش گفتند.
دوباره سيمرغهاي بلورينش براي فيلمهاي من ترانه پانزده سال دارم، كافه ترانزيت، فراري و كاميون يادآوري شد. هر چند كه در اين گفتهها و نوشتهها كمتر كسي به فيلمنامههاي قطعه ناتمام و ننه لالا و فرزندانش اشاره كرد تا مشخص شود كامبوزيا پرتوي در فيلمهاي نسبتا گمنامش هم درجه اول بود اما براي شناسايي بيشتر او كفايت ميكرد.
اويي كه از مرگ هراسي نداشت اما پي عمر بيشتري بود تا فيلمنامههاي ديگري بنويسد. اما حيف كه مرگ صداي آرزوي انسانها را نميشنود و برايش فرقي نميكند چقدر انسانها مشتاق شنيدن صداي ملكوتي شجريان هستند و چه كساني دوست دارند چنگيز جليلوند تا صدسالگي بماند و صدايش بازي بازيگران خوبي را همراهي كند. مرگ نميداند فيلمنامههاي نيمهكاره روي ميز مانده كامبوزيا پرتوي يعني چه! قصدم شكستن تمام كاسه كوزهها بر سر حضرت عزراييل هم نيست. بيشتر به روز شيطان فكر ميكنم، چراكه باور دارم روز شيطان روزي نيست كه شغال (شخصيت فيلم روز شغال فرد زينهمان) تمرين تيراندازي ميكند و هندوانهاي را به جاي كله مارشال دوگل از راه دور پودر ميسازد. حتي روزي كه قصد كشتن او را دارد هم نيست.
روزي كه ميشل گنج بخش (شخصيت فيلم روز شيطان ساخته بهروز افخمي) براي عمليات خرابكارانه وارد ايران هم ميشود، نيست. بنا ندارم روز شغال و روز شيطان را همارزش كنم كه نيستند. قصدم رسيدن به روز شيطاني است كه گمان ميكنم فارغ از هر ماجراي سياسي و سينمايي روزي است كه آدمها نميدانند چگونه زمينه كوتاهتر كردن عمر اين و آن را فراهم ميسازند. قاتل ميشوند بدون آنكه بدانند. نمونهاش در روزگار كرونا خوب ديده ميشود. آنها كه با شجاعت غلط، تحليل نادرست و... حمال كرونا ميشوند يا ديگران را حمال كرونا ميسازند نميدانند شايد يكيشان عمر كارگر روزمزد فقيري كه فرزندانش منتظر اويند، مادري كه جان فرزند معلولش به او بسته است، فيلمنامهنويسي كه ميخواهد با فيلمنامههاي درجه اولش سينماي ايران را سرپاتر كند و... را به سمت تشييع جنازهاي ميبرند كه سوگوارانش نميتوانند با نوازش دستي يا آغوش رفيقي اندوهشان را كم كنند. بهتر است مراقب روز شيطان باشيم. شيطان حضورش ناپيدا است. روز شيطان نام يك فيلم متوسط نيست. نام تمام روزهايي است كه شيطان گولمان ميزند و ما نميدانيم. لطفا به فكر طولانيتر شدن عمر انسانها و برداشتن بار از دوش كادر درمان باشيم.