پزشكان ايراني وكرونا
بابك زماني
گمان نميكنم اين ادعا نياز به اثبات داشته باشد. همه در جريان اخبار مرگ و مير بسيار زياد پزشكان و كادر درمان ايراني بيش از ساير كشورها هستند.
اين نوشته در جستوجوي پاسخي به اين سوال است.
تصور ميكنم اين پديده را بيش از هر چيز با توضيح مفهوم safety margin ميتوان توضيح داد. Safety margin به زبان ساده يعني اينكه در بدن شما اگر هزار سلول مغزي وجود داشته باشد بيشترين كار و بار روزانه شما با پانصد يا ششصد سلول رفع و رجوع ميشود. تفاوت ششصد سلول با هزار سلول را safety margin ميخوانند يعني براي روز مبادا، در مثال ديگر اگر يك متخصص اطفال همه بچههايي كه مايع نخاع آنها را ميگيرد مننژيت از كاردر بيايند يعني تعداد زيادي مننژيت را ال پي نكرده وجود سي تا چهل درصد الپي نرمال safety margin است.
در يك كلام بايد گفت اين همه مرگ ومير و خسارت كادر درمان پر كشور ما به دليل پايين بودن safety margin در سيستم سلامت كشور قبل از شروع كروناست تا حدي كه ميتوان گفت نه تنها هيچ گونه safety margi وجود نداشت بلكه امكانات موجود هم كفاف نيازمنديها را نميداد. و اين واقعيت به جز انكار اقتصاد در سيستم سلامت و عدم آشنايي با پيچيدگيهاي آن هيچ دليل ديگري نداشت.
- تنگدستي سيستم سلامت بيمارستانهايي آكنده از بيمار با راهروهايي تنگ و فرسوده متعلق به چند ده سال پيش پديد آورد. نه تنها بايد با تعرفههايي بهشدت غير واقعي كار ميكردند با همين تعرفه بايد خودگردان هم ميشدند. به ناچار تختهاي سلامت هر چه فشردهتر و راهروهاي درمان چاقي و زيبايي حتي در مراكز دولتي هم باصفاتر و دلگشاتر شدند. دولت حتي سيستمي براي حمايت از بيماران اورژانس و بسيار فقير هم نداشت. اساسا سطحبندي وجود نداشت.
- در ظاهر طب دولتي است. بخش خصوصي انكار ميشود. دولت به سادهترين شيوه حكمراني، دستور مستقيم، بد عادت شده امكان حكمراني مدرن براساس سياستگذاري و جهت دهي را از دست داده. بنابراين طب خصوصي كه بخش اعظم سلامت بر عهده اوست، سازمان منسجمي ندارد. جذب سرمايه به سوي سلامت از اساس بيمعنا شده. پزشكان نهتنها كادر درمان هستند بلكه هر يك واحد اقتصادي مستقلي محسوب ميشوند كه بايد با خيل مشكلات و هزينهها دست و پنجه نرم كنند. طب دولتي نه توان و نه برنامهاي براي رقابت در استخدام افراد ندارد؛ تنها راه او استفاده از نيروهاي ارزان و آموزشي است آن هم از راه بيگاري!
- كادر درمان هيچ دست و هيچ صدايي در مديريت كارها نداشته و ندارند. با غيرواقعيترين تعرفهها و غيرانسانيترين شرايط هم امكان امتناع از فروش خدمت ندارند. تصميمسازان از بازخورد اساسي امتناع نيروي كار در فروش خدمت محروم هستند. كوچكترين منابع مالي يا امكان استخدام در اختيار مسوولان گروهها و روساي بخشها نيست. اين در حالي است كه مداخله پزشكان در اداره امور سلامت نه تنها به ارتقاي كيفيت زندگي خود ايشان بلكه به ارتقاي كيفيت سلامت خواهد انجاميد. برعكس تمام سطوح بالاي وزارتخانه هم رفتهرفته از پزشكان باليني خالي و جاي آنها را كساني ميگيرند كه يا اساسا رشته آنها باليني نيست يا سالهاست كار باليني نكردهاند. عدم حضور آخرين استاد باليني شناخته شده كشور دكتر ملكزاده در ردههاي بالاي وزارتخانه پيام مايوسكنندهاي براي مديران بخشهاي باليني است.
قابلي ندارد لقمه جاني است تحفه درويش در طبق اخلاص هر چه ميخواهيد دربارهاش تصميم بگيريد. مقصود تنها آن بود كه گفته باشيم. اخيرا بزرگان و وزرا در مقاطع حساس كه كارها خراب شد اين نقدها و نالهها را هم به نفع خود مصادره ميكنند و سر ميدهند. آنطوركه اخيرا در مورد تحقيقات انجام دادند.