• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4804 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۱ آذر

نفرين احساسات

مهدي نيكوئي

شنيده بود كه وگان شدن مي‌تواند درماني براي افسردگي و آرام شدن اعصاب باشد. خودش هم اين موضوع را تجربه كرده بود. از وقتي كه محصولات حيواني را از زندگي‌اش حذف كرده بود، تغييرات روحي‌اش را به وضوح احساس مي‌كرد. مقالاتي كه در اين باره خوانده بود، دلايلي مانند بهبود وضعيت سلامتي، افزايش كيفيت خواب و تغيير باكتري‌هاي دستگاه گوارش و همچنين بهبود تعادل هورموني را براي اين اتفاق نام برده بودند. اما ماجرا به همين‌جا ختم نشده بود. با تمام عوامل جسمي و رواني كه نويد يك وگان شاد و سرزنده مي‌دانند، «نفرين» بزرگي دامن او را گرفته بود كه اجازه نمي‌داد همواره شاد باشد. وگان بودن برايش به معناي توجه به زندگي ديگران و از جمله حيوانات بود. او تصميم گرفته بود كه اجازه ندهد بيش از اين تصميماتش، زندگي ديگران را بگيرد يا براي‌شان دردسر بيافريند. توجه به زندگي ديگران به معناي دور شدن از خودخواهي و نزديك ‌شدن به ديگرخواهي بود. همدردي و همدلي با تمام موجودات هستي تبديل به بخشي از شخصيتش شد و به تدريج احساسات عميق‌تري يافت.
حتي براي يك لحظه زنده بودن، شكرگزاري مي‌كرد. قدر ساعتي همنشيني با دوستان و خانواده‌اش را مي‌دانست. با رايحه يك سيب به وجد مي‌آمد. با طعم نارنگي مسرور مي‌شد و طراوت قطره‌اي باران يا اشعه‌اي خورشيد، روحش را به پرواز درمي‌آورد. اما از كجا مي‌دانست احساسات عميق، نفرين هم دارند. در روزگار تاريكي‌ها افسردگي‌هايش شديدتر بود. در عصر خشونت‌ها عميق‌تر درد مي‌كشيد و بي‌تفاوتي‌هاي اطرافيان بيش از هميشه آزارش مي‌داد. اما از اين مسير ناهموار، برگشتي نبود. ترجيح مي‌داد گاهي زخمي بر تنش بنشيند اما از اصول اخلاقي‌اش كوتاه نيايد. برايش همين كافي بود كه در طول زندگي، قلبي را مرهم بگذارد، رنجي را بكاهد و به اندازه يك شمع، جهان را روشن‌تر كند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون