سامانهاي كه به سامان نيست
فرصت شاد و موانع غمانگيز
محمد داوري
كرونا فقط سلامت و اقتصاد را دچار چالش نكرده بلكه آموزش را هم با چالش جدي مواجه كرده است و در اين راستا نظامهاي آموزشي سنتي و متمركز بيش از ساير نظامهاي آموزشي با تهديد و چالش مواجه شدهاند، نظامهايي كه چشم خود را بر واقعيتهاي جهان مدرن و جديد و دستاوردهاي سختافزاري و نرمافزاري بسته بودند و سيستم آموزشي و معلمان و دانشآموزان خود را با اين واقعيت آشنا نكرده بودند حالا با بحران جدي آموزش غيرحضوري مواجه شدهاند؛ بحراني كه هرچند از آغاز تجربه آن حدود 10 ماهي ميگذرد اما رويكرد واكنشي و روزمرگي موجب شده تا راهكارهاي دستوري و ستادي متمركز با همان نگاه سنتي پاسخگو نباشد.
تنها كارتي كه آموزش و پرورش در مواجه با اين چالش اراده كرد، شبكه اجتماعي دانشآموزي (شاد) بوده، شبكهاي كه حالا مشخص است فقط دانشآموزي نيست بلكه معلمان و والدين و پرسنل اداري از وزير تا خدمتگزار مدرسه هم ميتوانند و گويا بايد عضو آن شوند.
اما اين شبكه شاد كه داستانهاي غمانگيز مرتبط و غيرمرتبط آن از خودكشي دانشآموزان تا بالاي كوه و پشتبام رفتن براي همراه شدن با شاد افكار عمومي را به خود جلب كرد همچنان چالشي فراگير براي آموزش و پرورش است چالشي كه در مدرسه متوجه مدير و پرسنل اداري و آموزشي واحدهاي آموزشي است كه بسياري از آنها منتظر شاد نمانده و از سامانههاي ديگر بهره بردهاند و يك سري هم به حداقلهاي شاد بسنده كردهاند.
حال صرف نظر از ساير ابعاد شبكه شاد كه به نظر ميرسد از جهتي گاهي در نقد اين شبكه افراط شده و از جاده انصاف خارج شدهاند و همه ناكارآمديهاي نظام آموزشي بر سر شاد خراب شده است، اما با فرصت تلقي كردن آموزش غيرحضوري به عنوان آموزش مكمل بايد ديد شاد با چه موانعي مواجه است كه نتوانسته حتي به اندازهاي كه كاركرد دارد مورد استفاده قرار بگيرد و حالا كه بهروز شده و بسياري از كاركردهاي ساير سامانهها را دارد چرا مورد استقبال قرار نميگيرد؟
در اين نوشته بسيار مختصر و تيتروار به اين موانع غمانگيز ميپردازم و در فرصتهاي ديگر مفصل به آن خواهم پرداخت.
1) مانع بياعتمادي: متاسفانه به دليل عملكرد مسوولان هر طرح و برنامهاي كه از بالاي هرم و به صورت دستوري ابلاغ ميشود، نگاه بدبينانه دارند و به عبارتي طرحهاي ابلاغي را بدون پشتوانه كارشناسانه و به دور از واقعيتهاي سطوح پايينتر دانسته و چندان به آن اعتماد نميكنند و شاد هم از اين قاعده مستثني نبوده و نيست.
2) مانع سازماني: متاثر از مانع بياعتمادي پرسنل اداري در بيش از 700 منطقه آموزش و پرورش و مديران مدارس در بيش از 100 هزار مدرسه و بيش از 600 هزار معلم در ابعاد مختلف آمادگي همراهي با اين طرح و اجراي آن را نداشتند و شايد بيش از مدارس ادارات از اين طرح براي جلسات و ارتباطات خود استفاده كردند اما با وجود تهديد و اجبار و دستورالعملها، شاد به كندي توانست از لايههاي سازماني عبور كند و به مدرسه برسد لذا تازه آب جاري شده از سرچشمه شاد به مدرسه رسيده است.
3) مانع فرهنگي: اين مانع بسيار فراگير است و از رأس وزارتخانه تا پستوي مدارس و خانهها را شامل ميشود و بسياري از مديران و كارشناسان و معلمان و والدين و دانشآموزان آمادگي ذهني و فرهنگي براي آموزش غيرحضوري و ارتباطات مجازي را ندارند و در اين زمينه دانشآموزان پيشتاز هستند و خيلي هم استقبال ميكنند اما در ساير بخشها و افراد حتي مقاومتهاي در اين زمينه وجود دارد و به همين دليل تعداد زيادي از افراد آموزش غيرحضوري را يك تهديد فرهنگي ميدانند و شايد تاكيد مسوولان ارشد بر اجباري شدن شاد بيشر به اين مقوله مرتبط است كه اگر اين گونه باشد اين مانع شاد از همه موانع غمانگيزتر است.
4) مانع دانشي و مهارتي: متاسفانه با وجود اينكه حدود نيم قرن از شروع عصر ارتباطات مدرن و ورود سختافزارها و نرمافزارهاي ارتباطي ميگذرد، جامعه ما به طور كلي و تاسفبارتر اينكه نظام آموزشي ما به طور خاص از سطح سواد رايانهاي و ارتباطي و رسانهاي كه مورد تاكيد يونسكو براي تحقق توسعه همهجانبه و متوازن است، برخوردار نيست.
5) مانع سختافزاري و نرمافزاري: شاد شايد از اين جهت بيشتر ضربه خورده چون زيرساختهاي ضعيف و سرعت پايين اينترنت و تحت پوشش نبودن برخي از مناطق و تمركز سرورها در تهران و موارد متعددي از اين قيبل باعث شد همان حداقلها هم مورد استفاده قرار نگيرد و مدارسي كه فقط منتظر شاد بودند نيز به اين شادي نرسيدند يا دير رسيدند كه بيترديد اين بخش سختافزاري وظيفه آموزش و پرورش نيست اما در بخش نرمافزاري شاد زودتر از اين ميتوانست ارتقا پيدا كند به ويژه اينكه تابستان فرصت خوبي براي اين منظور بود البته پرواضح است كه دولت و مسوولان ارشد مثل هميشه حمايت لازم را از آموزش و پرورش در اين چالش و بحران نداشتند.
اين موانع پنجگانه و چندين موانع ريز و درشت ديگر باعث شده است داستان غمانگيز شاد همچنان ادامه داشته باشد اما ترديدي نيست كه بايد از شاد حمايت كرد چون تا اطلاع ثانوي بعيد است نگرشها و رويكرهاي مديريتي اجازه مدرسه محوري و تكثر و تنوع را بدهد لذا براي عميقتر نشدن عدالت آموزشي و ضربه نخوردن بيش از اين كيفيت آموزشي بايد شاد را دريافت تا شايد از اين غمانگيزي كمي كاسته شود براي برداشته شدن اين موانع هر كس هر جا كاري از دستش برميآيد، دريغ نكند.