شاد و فراگيري مجازي مهارتهاي فني
شهرام جمالي
واقعيتي كه در اغلب جوامع در حال توسعه، بارها تجربه شده، ايناست كه سياستهاي دسترسي، بيش از آنكه براي ايجاد و تغيير شرايط وضع شده باشند، اكثرا در واكنش به شرايط ناخواسته، شكل گرفتهاند. يعني اين سياستها در اغلب موارد به صورت منفعلانه و برنامهريزي نشده از سوي دولتها اجرا شدهاند. اينكه برخي سياستمداران ما، پس از وقوع بحران در جامعه به وفور از عبارت كليشهاي «تبديل تهديد به فرصت» استفاده ميكنند چندان بيارتباط به اين واقعيت انكارناپذير نيست.
هرچند اين واقعيت را هم نميتوان ناديده گرفت در كشورهايي كه درگير بروكراسي ناكارآمد و معيوب هستند، سياستمداران به جاي متمركز شدن روي برنامههاي توسعه به قدري درگير امورات روزمره ميشوند كه ممكن است تصور روشني از ضرورتهاي آينده نداشته باشند. وزير آموزش و پرورش، پيشتر در اظهاراتي در مورد شبكه شاد گفته بود:«ما با ميل خودمان وارد اين شبكه نشديم بلكه شرايط، ما را به سمت آموزشهاي مجازي پرتاب كرد.»
اما اكنون با گذشت ۸ ماه از زمان پرتاب آموزش و پرورش به سمت برنامه شاد، به نظر ميرسد، نبود برنامهريزي، همچنان بزرگترين نقطه ضعف و پاشنه آشيل دولت در پيگيري سياست «يادگيري از راه دور» است. سياست برنامهريزي نشدهاي كه پيامد ناگوار آن، جا ماندن و طرد شدن از تحصيل كودكاني بوده كه عمدتا به دلايلي مثل نبوداينترنت و زيرساختهاي مخابراتي و يا نداشتن ابزار آموزشي هوشمند، امكان برخورداري از اين آموزشها را نداشتهاند.
اما در موضوع آموزش از راه دور، هنرجويان هنرستانها افزون بر مشكلات مورد اشاره با مشكلات ديگري از جنس ياددهي و يادگيري هم مواجه هستند. به طوري كه اين مشكلات نيز به نوبه خود وضعيت پراسترس و اضطرابآوري را بر اين كودكان و خانوادههاي آنها مستولي كرده و در برخي موارد به كاهش رغبت به ادامه تحصيل و حتي طرد از تحصيل آنها منجر شده است.
بر اساس تجربه زيسته هنرآموزان، فرآيند فراگيري مهارت از راه دور براي هنرجوياني كه مراحل ابتدايي آموزش مهارت را به صورت حضوري و از قبل گذراندهاند- مثل هنرجويان پايه يازدهم و دوازدهم- ممكن است تا حدي امكانپذير باشد. هرچند يادگيري براي آنها هم دشواريهاي زيادي دارد. اما اين فرآيند براي آن دسته از هنرجويان هنرستانها كه در ابتداييترين مرحله آموزش هستند يعني هنرجويان پايه دهم تقريبا ناممكن است. در رشتههاي فني به دليل عدم دسترسي هنرجويان و حتي هنرآموزان به ابزار و تجهيزات كارگاهي بايد گفت ياددهي و يادگيري مجازي مهارت بسيار دشوار و در مواردي كاملا ناممكن ميشود. دشواريهاي اين موضوع زماني آشكارتر ميشود كه هنرآموزان و هنرجويان به يك سيستم كارآمد آموزش از راه دور دسترسي نداشته باشند و تنها ابزار آموزش براي آنها پيامرساني موسوم به شاد باشد كه به هيچوجه حداقل ويژگيهاي يك سيستم يادگيري را نداشته و صرفا كاريكاتوري از پيامرسانهاي موجود است. آنهم با محدوديتهايي كه نه تنها منجر به بهبود فرآيند ياددهي و يادگيري نميشود بلكه آن را براي هنرآموزان و هنرجويان به فرآيندي خستهكننده، پراسترس، انعطاف ناپذير و انرژيبر تبديل ميكند به طوري كه در بسياري موارد از حوصله و توان آنها خارج ميشود.
البته ناگفته نماند كه موضوع كاربرد و كارايي آموزشهاي از راه دور در فرآيند ياددهي و يادگيري مهارتهاي فني و حرفهاي مسالهاي است كه تقريبا در تمام نظامهاي آموزشي دنيا همچنان جاي تامل دارد و به نظر ميرسد اين آموزشها در بسياري از موارد كارايي لازم و نتايج مورد نظر را در پي نداشتهاند و عدم كسب نتايج مطلوب در اين نوع آموزشها نيز بيش از آنكه به مشكلات كارايي سيستمهاي آموزش از راه دور مربوط باشد، همچنان كه اشاره شد، به ماهيت اين نوع آموزش برميگردد.
چراكه درك يك مهارت فني و انتقال آن به يك هنرجو توسط هنرآموز بايد از نزديك و با تجربه ملموس و عيني رخ دهد و بدون فراگيري يدي و كاربرد دست اساسا امكانپذير نيست.
با اين حال، توجه به اين نكته نيز لازم است كه نبايد با ناديده انگاشتن اثرات مثبت ارتقا و بهبود سيستمهاي يادگيري از راه دور در فراگيري مجازي مهارت آموزان، صورت مساله را به كلي پاك كرد.
نكته ديگر، در فراگيري مجازي، وجه مشاركتي بودن آن است كه در مهارتآموزي فني و حرفهاي اهميت بسزايي دارد. فراگيري مهارتهاي فني معمولا بدون كار گروهي و تيمي به نتايج مطلوب منتهي نميشود و اهميت اين موضوع در فراگيري مجازي از آنجايي كه امكان مشاركت حضوري فراهم نيست، دوچندان ميشود. بنابراين وجود امكاناتي كه هنرجويان ضمن برخورداري از محيطهاي شخصي يادگيري، بتوانند با بهكارگيري آنها بخشي از محتواي مورد نظر را توليد كرده و با به اشتراكگذاري محتوا و تبادل اطلاعات با يكديگر، پروژههاي درسي خود را كامل كنند، يكي از مهمترين الزامات يك محيط آموزش مجازي مهارت است.
البته لازمه اين كار آناست كه چنين محيطي ابتدا براي خود معلمان فراهم باشد يعني هنرآموزان بتوانند از طريق به اشتراك گذاري محتوا و با تبادل اطلاعات از تجربيات يكديگر در بهكارگيري تكنيكهاي كار جمعي و مدلهاي مشاركتي در آموزش مجازي استفاده كنند. اين در حالي است كه در برنامه شاد حتي براي معلمان و هنرآموزان رشتههاي فني نيز محيطي براي انجام اين فعاليتها فراهم نشده است.
هماكنون ساختار شاد به قدري انعطافناپذير است كه امكان ايجاد گروه و كانال در آن به وسيله دانشآموزان وجود ندارد و حتي معلمان هم مجوز ايجاد كانال ندارند! بديهي است تا زماني كه يك سيستم مديريت يادگيري كارآمد در شبكه شاد ايجاد نشود و اين شبكه با ايجاد محدوديتهاي ساختاري مانع از فراهم شدن ابزارها و محيطهاي يادگيري جديد براي معلمان و دانشآموزان شود، نميتوان آن را به عنوان يك سيستم آموزشي يادگيري محسوب كرد لذا كارايي آن هم از يك پيامرسان ناقص فراتر نخواهد رفت.