چرا داد و فرياد؟
اتفاقاتي كه در مجلس و براي وزير امور خارجه رخ داد از چند جهت حايز اهميت است، ولي انتشار فيلم فريادهاي يكي از نمايندگان تندروي جبهه پايداري عليه وزير امور خارجه در شبكههاي مجازي حساسيت بيشتري را برانگيخت و توجهات را به سوي خود جلب كرد. اينگونه رفتار با افراد ديگر به ويژه با وزير امور خارجه، آن هم در مجلس را چگونه ميتوان تحليل كرد؟
1- اول از همه اينكه اين رويداد نشان داد كه فرق ميان مجلس و خيابان را نميدانيم چيست؟ البته اين بدان معنا نيست كه در خيابان هم لزوما بايد فرياد زد، بلكه اگر كساني پيدا شوند كه به هر دليلي بخواهند داد و بيداد راه بيندازند، جاي اين كار هر جا باشد در مجلس نيست، بلكه در اماكن غيرمسوولانه و غيرمدني است. فرق يك جامعه توسعهنيافته با توسعهيافته در اين است كه اماكن مدني در جامعه توسعهيافته بيشتر و قابل دسترستر است. در اين اماكن، بحث و گفتوگو به صورت مدني و با آرامش و منطق و به دور از هيجانات و عصبانيت انجام ميشود و از ناسزا و فرياد خبري نيست. در اين جوامع، اماكن محدودي خارج از اين چارچوب هستند، مثل ورزشگاههايي كه هولوگانها در آنجا حضور پيدا ميكنند و با شعارهاي نژادپرستانه و ناسزا بازيكنان حريف و بازيكنان تيم خود را نوازش ميدهند! در ساير اماكن، مثل دانشگاهها و مراكز آموزشي، موسسات علمي، قواعد مدني حاكم است، و حتي در خيابان هم در اكثر موارد به صورت مدني رفتار ميشود. ولي در جوامع توسعهنيافته، مدنيترين جاها هم محلي است براي يقهگيري و دعوا، كه در برخي فيلمهاي كشورهاي در حال توسعه ديدهايم. اكنون و در ايران برخي از نمايندگان مجلس به جاي آنكه بحث و گفتوگو كنند، آن هم با وزير امور خارجهاي كه يكي از بيشترين راي اعتمادها را از همين مجلس گرفته، چنان داد و بيداد راه مياندازند، كه گويي آنجا هر جا هست، مجلس نمايندگان نيست.
2- فارغ از بحث مدنيت ماجرا، چرا فرياد ميزنيم؟ فرياد زدن شيوه افراد مستاصل يا غيرمنطقي است. اگر ايدهاي واجد منطق باشد و به صورت مستدل قابليت دفاع داشته باشد، هيچ آدم عاقلي آن منطق را از طريق دعوا و فرياد تخريب و حرام نميكند. آيا تاكنون ديدهايد كه كسي يك قاعده عادي رياضي را با فرياد بگويد؟ روشن است كه چنين بياني بسيار مسخره خواهد آمد. در مقابل آيا تا به حال ديدهايد كه يك جمله ركيك و ناسزا را با لحن منطقي و آرام بيان كنند؟ روشن است كه ميان لحن و تُن صدا و حالات چهره با ارزش و اعتبار سخن ارتباط نزديكي وجود دارد. همه ما ميتوانيم با ديدن يك فيلم كه صداي آن قطع شده.
از روي حالات گوينده حدس بزنيم كه با چه منطقي در حال سخن گفتن است.
3- وقتي به مذاكرات جان كري در سناي امريكا نگاه ميكنيم و ميبينيم كه با وجود مخالفت شديد نمايندگان كنگره با اين گفتوگوها، در نهايت بسيار مودبانه و منطقي سخن ميگويند، حتي كنايهها به نسبت ظريف است و خطوط قرمز ادب و نزاكت گفتاري را رعايت ميكنند. با اين حال وقتي كه ميبينيم يك وزير ايراني براي توضيح و ارايه نظرات خود به مجلس ميرود و از ابتدا و پيش از گفتوگو روي او شمشير ميكشند، نتيجه ميگيريم كه اصولا اين محل براي گفتوگو و بحث نيست و طرف مقابل براي شنيدن نيامده، حتي آن قدر هم طاقت ندارند كه ابتدا بشنوند و بعد بگويند قانع نشديم. با اين حساب معلوم نيست كدام فرد عاقلي را ميتوانند مجاب كنند كه مذاكرات نادرست پيش ميرود؟ البته اين رفتارها براي مجاب كردن مردم نيست، براي مرعوب كردن وزير خارجه است، آقاي ظريف بايد كاملاً متوجه اين مساله باشد، هرقدر وارد بازي اين جماعت شود به همان اندازه بازنده است. آنان قصد دارند كه منافع كشور را پيش پاي منافع جناحي خود قرباني كنند و نبايد وارد اين بازي آنان شد. آقاي ظريف نبايد پاسخ نماينده حتي توهين كننده را با صداي بلند و عصبانيت بدهد. درست است كه آنان توهين ميكنند ولي مگر بايد وارد بازي آنان شد؟ بايد خويشتنداري كرد و با لبخند پاسخ داد و اجازه نداد كه آنان با عصباني كردن وزير احساس پيروزي كنند.
4- و بالاخره يك نفر به ديگري با صداي بلند ناسزا ميداد، مخاطب به آرامي به او گفت آقا چرا ناسزا ميدهي؟ طرف با همان صداي بلند پاسخ داد كه فلان فلان شده، من كي ناسزا گفتم!؟ حالا قضيه مخالفان مذاكرات است كه با صداي بلند و داد و بيداد ميگويند ما كي غيرمنطقي حرف زدهايم؟