هر آنچه ميخواهيد درباره حضور بسيج در رسانهها بدانيد و نميدانيد
بسيج رسانه، رسانههاي بسيجي
مصطفي مسجدي آراني/ بسيج مستضعفين به عنوان سازماني كه تلاش دارد تودهها را براي خدمات عمومي و نيز دفاع ملي آماده كند؛ در سالهاي اخير توسعه زيادي پيدا كرده است. دليل توسعه در همين تعريف و كاركرد نهفته است. اولا قرار بوده كه همه مردم (يا به تعبيري 20 ميليون نفر) عضو اين نيرو شوند و در آن فعاليت كنند و از سوي ديگر قرار بوده كه در بخش عمومي نيز فعاليتهايي صورت گيرد و كاركرد اين نهاد صرفا به بخش دفاعي محدود نشود. از اين رو بوده كه با شكلگيري بسيج اقشار، بسيج به همه بخشها و مشاغل اجتماعي نفوذ پيدا كرده است. بسيج رسانه هم از اين قاعده مستثني نيست. اما نسبت بسيج با رسانه فقط در همين تشكل يا سازمان بسيج رسانه تمام نميشود چون بسيج خود نيز به كارهاي رسانهيي ميپردازد. در حال حاضر سايت بسيجنيوز به عنوان خبرگزاري رسمي سازمان بسيج مستضعفين و سايت بسيج پرس به عنوان سايت رسمي بسيج استان تهران در فضاي مجازي مشغول فعاليت هستند. هر چند هنوز دايره نفوذ اين سايتها از سايت رسمي سپاه پاسداران (سپاه نيوز) و نيز سايت بصيرت يا هفتهنامه صبح صادق بهشدت كمتر است اما نبايد نفس حضور اين رسانهها در فضاي مجازي را نيز ناديده گرفت. از آن طرف شنيدههايي مبني بر حضور بسيج در پشت صحنه برخي رسانههاي ديگر وجود دارد. به طور مشخص گفته ميشود كه روزنامه جوان و مجتمع رسانهيي اصلي كه خود داراي مراكز متعدد رسانهيي چون سايتهاي نسيم آنلاين، ايران هستهيي، برهان و حتي گروه چندرسانهيي شفق است؛ از سوي سازمان بسيج مستضعفين حمايت مالي و معنوي ميشوند. موضوعي كه از طرف اين رسانهها مورد انكار قرار گرفته است. به اين رسانهها سايت خبرگزاري دانشجو كه اخيرا با مستند دكتر سلام بيش از پيش مطرح شده را نيز اضافه كنيد. گفته ميشود اين سايت توسط بسيج دانشجويي حمايت ميشود و شايد آلترناتيوي است در مقابل ايسنا. حتي نميتوان به اين مسائل نيز اكتفا كرد چرا كه به خصوص بعد از انتخابات سال 1388 و حوادث پس از آن و نقش پررنگ فضاي مجازي در آن روزها، حضور بسيج و بسيجيان در فضاي مجازي بهشدت افزايش يافته است. در بعد شبكههاي اجتماعي به طور مشخص شبكه اجتماعي افسران جنگ نرم تاسيس شد. البته اين شبكه متعلق به بسيج نيست اما طيفي كه از آن استفاده ميكند اكثرا از گروه حزباللهي يا بسيجي هستند. اين طيف البته در يك شبكه اجتماعي ديگر هم حضور فعال دارند و آن گوگل پلاس هستند. شبكه اجتماعي كه جايگزين گوگل ريدر شد اما ظاهرا به دليل جدلي بودن فضاي آن يا داشتن ويژگيهاي بصري كمتر يا حتي حضور برخي فعالان اصولگرا مثل اميد حسيني يا وحيد يامينپور به طور محسوسي بيش از ديگر شبكه اجتماعي يعني فيسبوك مورد توجه بسيجيان قرار گرفته است. بسيجيان و طيف مرتبط با آنان فقط به داشتن رسانه اكتفا نكردند و به بحثهاي تئوريك اين موضوع هم پرداختند. مجتمع آموزشي طلوع كه ظاهرا در مقابل موسساتي چون رخداد تازه و پرسش قرار گرفته و دورههاي آزاد برگزار ميكند به بحث آموزش رسانه هم توجه لازم را داشته است. درسهاي فقه رسانه هم از سوي تني چند از روحانيون مورد توجه قرار گرفته است. در اين فضا آنچه بيش از همه مشهود است؛ انديشه تبليغ نظام است. بسيجي به مثابه فرد پايدار به ارزشها و هنجارهاي نظام جمهوري اسلامي ايران، تلاش ميكند كه از فرصتهاي رسانهيي و به خصوص فضاي مجازي (و اخيرا فيلم در قالب جشنواره عمار) براي دفاع از نظام جمهوري اسلامي ايران استفاده كند. كاري كه مطمئنا قابل ستايش است. چه بسيج متصدي اين عرصه شود و چه يك بسيجي بخواهد در اين ميدان بازيگري كند. اما به نظر ميرسد بايد در مورد معناي دفاع از نظام جمهوري اسلامي كمي دقت كرد و مثلا پرسيد آيا نقد صادقانه و دلسوزانه و تذكر دادن مشكلات هم ميتواند نوعي دفاع باشد؟