ايرانيها هر هشت سال يك بار به سينما ميروند
صندليهاي خالي با جمعيت 85 ميليوني
نازنين متين نيا
دوازده و نيم ميليون تماشاگر سهم سينما از جمعيت 85 ميليون نفري ايران، در سال گذشته است؛ آماري كه مشخص ميكند ايرانيها به صورت ميانگين هرهشت سال يكبار به سينما ميروند و سينما سهم كمي از زندگي مردم و سبد خانواده را تشكيل داده است.
ضريب اشغال صندلي هم 3 تا 4درصد است؛ رقمي كه نشان ميدهد صندليهاي سينما در طول يكسال، با چه تعداد تماشاگر پر شدهاند و صنعت سينما در كشوري با جمعيت 85 ميليون نفري و جمعيت 20 درصدي جوان، نحيف و ضعيف است. اميرحسين علمالهدي، كارشناس اقتصادي سينما، اين آمار را به « اعتماد» ميدهد.
٭ ٭ ٭
با آمار ارايه شده، اهميت موضوع از يك تخفيف ساده براي يك طرح، به نقش سينما در زندگي مردم ميرسد. موضوعي كه آمار نشان ميدهند ضريب نفوذش، 3 تا 4 درصد است و دلايل آن هم زياد. سرانه درآمد ايرانيها، قيمت بليتهايي كه ايرانيها از عهده آن برنميآيند و كيفيت محصولات سينما دلايل اصلي است كه علمالهدي درباره اين آمار عنوان ميكند و ميگويد: « يك خانواده چهار نفري براي يك شب سينما رفتن بايد نزديك به 80 هزارتومان خرج كند. با توجه به سرانه درآمد، اين رقم براي پرداخت سنگين است.
از طرف ديگر سياست كلي تعيين نرخ بليت در ايران، براساس افزايش قيمت است و نه پر كردن صندليها. اين سياست در شرايط اقتصادي حالحاضر جواب نميدهد و آمارها هم نشان دادهاند كه جوابگو نيست. از طرف ديگر محصولات سينمايي ايران هم از نظر تكنيك، تلويزيوني هستند. تماشاگر پول بليت سينما ميدهد و روي پرده فيلم تلويزيوني ميبيند و جذابيت آنچه كه تماشاي فيلم روي پرده دارد را تجربه نميكند.»
علمالهدي معتقد است اين آسيبشناسي نشان ميدهد كه سينماي ايران، برخلاف آنچه از آمارهاي فروش ميلياردي فيلمها ميآيد، نتوانسته صندليهاي سالنها را پر كند و باشگاه ميليارديها تنها از افزايش نرخ بليتي ميآيد كه طبقه پردرآمد و متوسط جامعه را تغذيه ميكند و سهمي براي همه ايرانيها ندارد و ميگويد: «تماشاگران ايراني هيچوقت از نديدن يك فيلم سينماي ايران روي پرده حسرت نميخورند. آنها ميدانند كه بعد از اكران، شبكه نمايش خانگي همين فيلمي راكه حالا بايد براي آن هشت هزارتومان پول بليت بدهند با چهارهزارتومان در دسترسشان قرار ميدهد. اگر فيلم به نمايش خانگي هم نرسد، در بازار قاچاق سيدي با دو هزارتومان و گاهي هم به صورت رايگان در سايتهاي اينترنتي دانلود ميكنند.»
الگوي جهاني فروش فيلم در سينما، الگويي براساس نرخ پايين بليت در سالن و نرخ بالاي فروش نسخه خانگي است. اينطور كه بليت سينما در حدود هشت دلار است و نسخه نمايش خانگي هرفيلم، 20 دلار. همين تفاوت قيمت باعث ميشود تا نمايش خانگي در بازار سينما نتواند جاي سالن سينما را پر كند. اما در ايران اين چرخه برعكس است و هم دسترسي ارزانتر دارد و هم راحتتر. اين كارشناس اقتصادي سينما ميگويد: «تماشاي فيلم در سالن سينما، از زندگي اكثريت مردم حذف شده و همين حذف باعث ميشود تا چرخه سينما معيوب باشد.»
نجات سينما از سالنهاي خالي و پركردن صندليها، تنها صنعت سينما را نجات نميدهد. سينما يكي از هنرهاي فرهنگساز است و به عنوان يكي از مهمترين تفريحات اجتماعي، نقش مهمي در آرامش و سلامت رواني جامعه دارد.
علمالهدي درباره راهحلهاي اين مشكل ميگويد: «براي پر شدن صندليهاي سينما و بازگشت سينما به سبد كالاي خانواده، تخفيفهايي شبيه به تخفيف 20 درصدي طرح «افطار تا سحر»، تاثير مقطعي و كمضربي دارد و همهچيز باز هم به اكران فيلمها بستگي دارد. براي حل اين مشكلات تنها راهحل، جايگزيني سياست افزايش مخاطب به جاي افزايش نرخ بليت است. بليتها بايد نرخهاي متفاوتي داشته باشند و در ايام هفته ارزانتر از روزهاي تعطيل نرخگذاري شوند.»