چرا انتشارات بنياد ادبيات داستاني تعطيل شد؟
بنياد ادبيات داستاني سال 87 تاسيس شد اما فعاليت جدياش در حوزه ادبيات را در سال 90 آغاز كرد. اين بنياد محورهاي آموزشي، پژوهشي و بينالملل داشت و يكي از محورهاي آن توليد و ترويج آثار عنوان شده بود. به همين منظور انتشارات اين بنياد با نام عصر داستان شروع به كار كرد و كتابهايي در حوزه شعر و ادبيات منتشر كرد. اما از چندي پيش اعلام شد كه انتشارات اين بنياد ديگر فعاليت نخواهد داشت و امتياز انتشار كتابها به نشر علمي و فرهنگي واگذار شده است. مهدي قزلي، مديرعامل اين بنياد بالاخره درباره دليل تعطيلي اين انتشارات با مهر گفتوگو كرده و گفته است كه اين تصميم يك تصميم فردي نبوده و اين طور نبود كه من امروز از خواب بلند شوم و بگويم: ديگر نشر نداشته باشيم. اين تصميم را جمعي گرفتيم. هيات امنا و هياتمديره بنياد در جريان آن بودند. او البته تاكيد دارد كه خودش هم موافق اين اتفاق بوده است اما تصميم آن را او نگرفته بلكه با خرد جمعي اين اتفاق افتاده است. اين انتشارات از زمان فعاليت كتابهايي را در حوزه شعر و داستان منتشر كرده است، اما بعد از تصميم گرفته شده امتياز كتابهاي منتشر شده به انتشارات علمي و فرهنگي واگذار شد و كتابهايي كه در اين انتشارات در انتظار چاپ بودند نيز به اين ناشر داده شد تا به مرور منتشر شوند. اما اين سوال مطرح ميشود كه اگر قرار بر لغو انتشارات عصر داستان بوده چرا از ابتدا بنياد ادبيات داستاني بر راهاندازي آن اقدام كرده است. استدلال مهدي قزلي اين است كه «اينجا ستاد شعر و ادبيات داستاني كشور است. اين ستاد نبايد خودش وارد كارهاي صنف بشود و درگير كارهايي شود كه قرار است درباره آن بنياد به ديگران كمك بدهد. وقتي ما خودمان ناشر باشيم هميشه مورد مداقه قرار ميگيريم كه مثلا آقا كتاب خودت در اينجا اينطور شد در حالي كه شما به ما درباره كتابهايمان چيز ديگري گفته بودي.» از سوي ديگر او بر اين باور است كه وقتي اين بنياد ناشر باشد نگاه فراشمولي آن به يك نگاه شمولي تغيير پيدا ميكند. گرچه وزارت ارشاد از جاهاي دولتي معمولا كتابهايشان را ميخرد اما قزلي ميگويد خريد كتاب از سوي نهاد كتابخانهها و ارشاد آنقدرها نبوده است. يكي از دلايل ديگري كه او به آن اشاره دارد سودآور نبودن اين نشر براي بنياد بوده است و تاكيد كرده كه چاپ اين كتابها هزينههايي براي بخش خصوصي دارد كه براي آنها نداشته، مواردي مثل هزينه انساني يا داشتن مكان و ساختماني براي دفتر نشر كه براي بخش خصوصي وجود دارد و براي بنياد نبوده است. با اين حساب و كتاب در نشر هنوز به ير به ير بودن هم نرسيده بودند چه برسد به سودآوري.
شايد محكمترين دليل هيات امناي اين بنياد براي چاپ نكردن آثار اين بوده كه مناقشاتي درباره كتابهايي كه چاپ ميكند به وجود ميآمد. اين موضوع همان نكتهاي است كه مدير عامل بنياد برآن صحه گذاشته و ميگويد: «من به عنوان ناشر بالاخره بايد از كسي كتابي براي انتشار بگيرم و همين كه اين اتفاق افتاد به من ميگويند چرا از اين گرفتي و از فلاني نگرفتي. از طرف ديگر شيوه كار دوره گذشته بنياد در امر كتاب سازي نسبتا جذاب و البته پرهزينه بود.»