سروانتس پس از چهارصد سال خاكسپاري شد
بهار سرلك| طي مراسمي در مادريد بقاياي جسدي كه در سال جاري در صومعهاي كشف شد و احتمال ميرود متعلق به «ميگل دو سروانتس»، نويسنده و نمايشنامهنويس اسپانيايي باشد، به خاك سپرده شد.
روز پنجشنبه، اسپانيا براي بزرگترين نويسندهاش «ميگل دو سروانتس» كه نزديك به چهارصد سال از مرگ او گذشته، مراسم تدفين رسمياي را برگزار كرد. در اين مراسم با خاكسپاري بقاياي استخوانهاي كشفشدهاي كه گمان ميرود متعلق به نويسنده «دون كيشوت» است، ياد او زنده نگه داشته شد.
«آنا بوتلا» شهردار مادريد، در اين مراسم كه در صومعهاي در مادريد برگزار شد، تاج گلي را پاي تابوت جسد نويسنده قرار داد. از آنجايي كه سروانتس، سرباز جنگ لپانتو اسپانيا بوده در اين مراسم بزرگان نظامي كشور نيز حضور داشتند.
متخصصان اين استخوانها را در حفاري كه يك سال به طول انجاميد و در صومعهاي كه سروانتس در سال 1616 به خاك سپرده شده بود، كشف كردند. گذشت قرنها و فرسوده شدن بناي ساختمان، حدس و كشف محل دفن اين جسد را مشكل كرده بود. محققان به اين نتيجه رسيدند جسد سروانتس در ميان 15 جسد دفنشده در حفرهاي در صومعه «پابرهنگانترينيتاريان» وجود دارد اما قادر به اثبات هويت نويسنده نيستند.
با اين وجود، متخصصان سرنخهايي دارند. سروانتس در 69 سالگي در گذشته و در نوشتههاي آن زمانش نوشته كه تنها شش دندان داشته و چند جاي زخم هم روي بدنش بوده است. سال 1571 اين نويسنده در جنگ «لپانتو» زخمي شد. در اين جنگ نيروي عثماني از اسپانياييها شكست خوردند. سروانتس در اين جنگ سه بار مورد اصابت گلوله تفنگ فتيلهاي قرار گرفت. دو گلوله به سينهاش و يكي به دستش خورد.
ماه ژانويه، محققان اعلام كردند تابوتي شكسته و تكهپاره پيدا كردند كه روي آن حروف «MC» حك شده و بر همين مبنا و بدون مدرك مستندتري جسد داخل آن متعلق به سروانتس است. بوتلا ميگويد اين جسد دين يك عمرهاي را به سروانتس و فرهنگ اسپانيا ادا كرده است: «حالا ميتوانيم بگوييم: ميگل، ماموريت انجام شد.»
سروانتس در اسپانيا از جايگاهي والا برخوردار است كه هر ساله در سالروز مرگ او، بيستوسوم آوريل، مسابقه خوانش دون كيشوت توسط دهها مقام سياسي و فرهنگي برگزار ميشود.
شاهكار او «دون كيشوت»، نخستين رمان اروپايي مدرن به شمار ميرود، كه يكي از پايههاي ادبيات كلاسيك اروپا شناخته شده كه بر همين اساس به سروانتس لقب «شاهزاده نبوغ» دادهاند.
تاثير سروانتس بر زبان اسپانيايي تا آن حد است كه گاهي به آن «زبان سروانتس» ميگويند. از ديگر آثار اين نويسنده ميتوان به «گالاتئا» (1585)، «رمانهاي سرمشق» (1613) و «وظايف پرسيلس و سيگيس موندا» (1617)
اشاره كرد.