محمدحسين مهرزاد / نسبت اصلاحطلبان و دولت چيست؟ اين سوالي است كه تقريبا تمامي فعالان سياسي اصلاحطلب در مقاطع مختلف به آن پاسخ دادهاند. در ميان اصلاحطلبان ميتوان چند نظريه براي نسبتشان با دولت روحاني را مشاهده كرد اما در حمايت از دولت همگي مشترك هستند. اما آيا سرنوشت و كارنامه روحاني به پاي اصلاحطلبان نوشته ميشود يا قرار است آنها فقط حاميان روحاني در روزهاي انتخابات بمانند و نسبت به آينده دولتي كه خود در روي كار آمدنش نقش داشتهاند بيتفاوت باشند. در طول بيش از بيست ماهي كه از دولت روحاني گذشته است مدلهاي مختلفي براي همراهي با دولت از سوي اصلاحطلبان مطرح شده است اما پايه مشترك تمامي اين مدلها رويكرد حمايتي نسبت به دولتي بوده كه آنها در 24 خرداد بيشترين سهم را در روي كار آمدنش داشتهاند.
با اين حال به همان نسبت كه اصلاحطلبان بر حمايت از دولت تاكيد ميكنند، جريان سياسي مقابل آنها هم تلاشهاي خود را براي جدايي اصلاحطلبان از روحاني شدت ميبخشد. آنها ابتدا تلاش كردند تا روحاني را نه يك كانديداي مورد حمايت اصلاحطلبان كه رييسجمهوري برخاسته از گفتمان اصولگرايي معرفي كنند. تئوريسينهاي جريان اصولگرا در هفتههاي ابتدايي پيش از انتخابات تلاش وافري به خرج دادند تا پيروزي روحاني را پيروزي تفكر اصولگرايانه بنامند و سندش را به نام خود بزنند. اما ديدارهاي روحاني در همان هفتهها نشان داد او چه كسي را به مركز تحقيقات استراتژيك دعوت كرد و براي تشكر در خانه كدام شخصيت سياسي رفت. با معرفي كابينه دولت تدبير و اميد ديگر جاي ترديد نبود كه پيروزي روحاني ارتباطي به اصولگرايان ندارد، پس آنها از جايگاه خودپيروزپندار انتخابات به پايين كشيده شدند و رفتهرفته نه تنها منتقد كه در برخي موارد اپوزيسيون دولت شدند و اگر تريبوني به دست ميآوردند او را با الفاظ تندي مورد خطاب قرار ميدادند. با اين حال در تمام پيچهاي تندي كه مخالفان دولت تدارك ديدند روحاني تنها نماند و هربار كه حملات شدت گرفت حمايتها نيز جديتر شد. با اين حال اصولگرايان آنقدر كه علاقهمند هستند اصلاحات و روحاني را از هم جدا معرفي كنند به انسجام و وحدت خود علاقهاي نشان نميدهند. آنها در تمام بيست و چند ماه گذشته در شيپور عبور و جدايي اصلاحات از روحاني دميدند اما هنوز كمترين نشانهاي از اين فرضيه نيافتهاند. روحاني در سخنانش نشان داده اهداف اصلاحطلبانهاي در سر دارد و براي رسيدن به آنها تلاش ميكند؛ تلاشي كه به مذاق اصولگرايان خوش نميآيد. اما در جريان اصلاحات نگاه به دولت متفاوت است. برخي بر حمايت بدون نقد علني تاكيد دارند و برخي نيز ميگويند اتفاقا براي كمك به دولت بايد برخي موارد را به صورت رسانهاي مطرح كرد تا او با ابزار يك مطالبه اجتماعي بتواند براي تحقق اهداف امتيازگيري كند. اختلاف سليقه ديگر در ميان اصلاحطلبان در اين است كه از بين آنها و روحاني شكست كدام يك باعث ناكامي ديگري ميشود؟ آيا به محاق رفتن اصلاحطلبان است كه روحاني را ناكام ميكند يا ناكامي روحاني باعث انزواي سياسي اصلاحات ميشود؟ اما طرفدار هر كدام از اين دو نظريه كه باشيم نتيجه يكي است: نه دولت و نه اصلاحطلبان نبايد بشكنند.
همراهي منتقدانه
امروز هيچ اصلاحطلبي بر طبل عدم حمايت از دولت نميكوبد بلكه برعكس تمامي اصلاحطلبان ميخواهند از دولت حمايت كنند اما اين بدان معني نيست كه نقصهاي دولت را نبينند. محمدرضا خاتمي در اين باره طي گفتوگويي كه با «اعتماد» داشت، اظهار كرد: «اين طور نيست كه ما هيچ نقدي به دولت نداشته باشيم. وقتي آقاي روحاني آمد اصلاحطلبان دو الي سه نكته بود كه ميخواستند آقاي روحاني حل كند. اولا مساله سوءتدبير و مديريتي كه در كلان كشور اتفاق افتاده است. در اين مورد بيمحابا و با تمام قوا از دولت حمايت ميكنيم. اصلا مهم نبود چه كسي وزير و وكيل ميشود. فقط مهم بود كه بايد به برنامهها متعهد باشند. الان هم اگر انتقاداتي ميكنيم به اين خاطر است كه برخي آقايان يا خانمها همخواني با برنامههايشان ندارند. در مساله سياست خارجي و مذاكرات هستهاي هم اصلاحطلبان بهطور كامل از آقاي روحاني و سياستهاي او حمايت ميكنند.» او در پاسخ به اينكه تا كجا قرار است از روحاني حمايت كنيد، گفت تا وقتي مشكلات حل شود. مشكلات بايد حل شود.
اصلاحطلبان مهمترين نقدي كه به دولت وارد ميدانند عدم همراهي برخي وزرا و كم توجهي به حوزه سياست داخلي است. آنها در دوره دو ساله روحاني گشايش در فضاي كلي سياسي كشور را ميبينند اما در همين ايام رييس دولت اصلاحات با حكم ممنوعالتصويري مواجه ميشود؛ حكمي كه البته روحاني صراحتا ارتباط آن را با شورايعالي امنيت ملي تكذيب ميكند اما به هر روي در دوره مسووليت وي رخ داده است. آنها برخلاف اصولگرايان نقدهايشان را كمتر رسانهاي ميكنند و ترجيح ميدهند از كانالهاي ارتباطي خود با دولت اين انتقادات را منتقل كنند.
حفظ هويت اصلاحطلبانه
اصلاحطلبان نه امروز كه همان دو سال و اندي پيش وقتي بر دوراهي عارف و روحاني مخير شده بودند نيك ميدانستند كه حسن روحاني نه يك اصلاحطلب است و نه قرار است اصلاحطلبانه رفتار كند. او اما شعارهايي ميداد كه گاه از كانديداي شناسنامهدار اصلاحات هم اصلاحطلبانهتر بود. روحاني نه در شناسنامه كه در انتخاب شعار و حرفهاي انتخاباتي، اصلاحطلب نشان ميداد. به همين دليل هم اصلاحطلبان را در حمايت از خود آسودهخاطر كرد. او اما امروز اگرچه تلاش ميكند همان حرفها را بزند و كمترين تغييري نسبت به آنچه خرداد 92 نشان ميداد نكرده است اما در حوزه اجرا موانع بزرگي پيش رو دارد كه از عملياتي شدن تمامي وعدهها و شعارهايش جلوگيري ميكند.
اين موضوعي است كه اصلاحطلبان هم به خوبي درك كردهاند. به همين دليل در همراهي با شعارهاي روحاني كمترين ترديدي ندارند اما هرگز اين حمايت جمعي را فداي هويت اصلاحطلبانه خود نميكنند.
پيروزي روحاني متعلق به كيست؟
نخستين برنده پيروزي روحاني، جمهوري اسلامي ايران است. رييسجمهوري برآمده از راي اكثريت و با راي سه برابري نسبت به نزديكترين رقيب خود اگر موفق به اجرايي كردن شعارها و وعدههايش شود بيش از همه افراد و گروهها براي نظام يك پيروزي به ارمغان آورده است. پس از آن مردمي كه در 24 خرداد به روحاني راي دادهاند اگر عملياتي شدن وعدههاي او را ببينند بيش از گذشته به وي اطمينان خواهند كرد و اين مقدمه حفظ سرمايه اجتماعي روحاني براي انتخابات رياستجمهوري 96 خواهد بود. پس از مردمي كه به روحاني راي دادهاند پيروزي او بدون ترديد پيروزي اصلاحطلبان هم خواهد بود چه آنكه آنان بودند كه ابتدا كانديداي شناسنامهدار خود را به نفع روحاني از ميدان بيرون رفته ديدند و سپس با همراهي يكپارچه در رياستجمهورياش نقشي جدي داشتند. آنها كه در روزهاي سخت و در مقابل تخريبها كنار روحاني ايستادند بر سفره پيروزي نيز بايد جايگاهي در خور داشته باشند.
اگر روحاني بشكند...
هيچ فرد دلسوزي در ساختار سياسي ايران نه به دنبال شكست روحاني است و نه از شكستن او استقبال ميكند. امروز روحاني نه يك كانديداي انتخاباتي وابسته به رقيب كه رييسجمهوري ايران است. اشكالي كه بر برخي اصولگرايان منتقد و تندرو وارد ميشود اين است كه آنها پس از دو سال هنوز نتوانستهاند تمايزي ميان روحاني كانديداي انتخابات و روحاني رييسجمهوري قايل شوند. آنها هنوز باور ندارند – به بيان بهتر نميخواهند باور كنند – كه روحاني،رييسجمهوري اسلامي ايران است. به همين دليل هم به جاي نقد، تخريبش ميكنند و به جاي كمك، چوب لاي چرخ دولتش ميگذارند.
اما وضعيت اصلاحطلبان در صورت تصور شكست روحاني چه خواهد بود؟ سعيد حجاريان در پاسخ به اين پرسش ميگويد شكست روحاني شكست اصلاحطلبان نيست. اما عباس عبدي در مواجهه با اين نظر، گويي كه روبهروي حجاريان نشسته و ميپرسد اگر شكست روحاني شكست اصلاحطلبان نيست پس شكست كيست؟ او ميگويد اگر از روحاني حمايت كرديم نميشود شريك پيروزياش باشيم اما زير بار شكستش شانه مسووليت را خالي كنيم.
عبدالله نوري
اينكه اصلاحطلبان نخواهند سرمايه سياسيشان را پشتسر آقاي روحاني جمع بكنند، حرف غلطي نيست. اگر يكي بگويد كه نبايد به گونهاي وانمود شود كه همه خواستههاي اصلاحطلبان در دولت آقاي روحاني خلاصه شده، حرف درستي است. اما يك زمان يكي ميگويد از دولت آقاي روحاني حمايت نشود، من مخالف اين نگاه هستم. از دولتي كه در جهت بهبود اوضاع سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و مناسبات بينالمللي گامهايي برداشته، وظيفه همه ما است كه حمايت كنيم و اصلاحطلبان هم اين كار را ميكنند. اما اينكه برنامهها و عملكرد آقاي روحاني مساوي با همه خواستههاي اصلاحطلبان است، قطعا چنين نيست.
حسين مرعشي
اصلاحطلبان ممكن است از دولت انتقاداتي هم داشته باشند اما به زعم ما دولت كنوني يك نعمت بيبديل براي كشور ما است و ما بايد از دولت حمايت كنيم. هرچند چنان كه گفتم به ويژه در حوزه سياست داخلي ممكن است به عملكرد دولت انتقاداتي هم داشته باشيم اما اين نافي حمايت ما از دولت نيست و اصلاحطلبان همچنان از دولت اعتدال آقاي روحاني حمايت خواهند كرد. ما متحد دولت هستيم اما اصالت خودمان را هم حفظ ميكنيم و قطعا در انتخابات هم حرف خودمان را خواهيم زد.
سعيد حجاريان
اصلاحطلبان حامي و ستون فقرات برنامههاي روحاني هستند، اگر اصلاحطلبان بشكنند روحاني هم شكسته است چراكه وي با حمايت هاشمي و خاتمي و همچنين كنارهگيري عارف و بسيج اصلاحطلبان راي آورد. پس در صورت عدم حضور اصلاحطلبان، جريان راست روحاني را به ورطه شكست ميبرند. بهترين كنش اصلاحطلبان در مقابل دولت روحاني همكاري است. اتحاد با دولت بايد به صورت علني باشد و انتقاد از آن به صورت مخفي و حتما اين انتقادهاي مخفي اثر خواهد داشت. ما تلاش داريم كمك كنيم تا دولت روحاني زمين نخورد. زمين خوردن دولت روحاني براي ما بد ميشود، كمااينكه ممكن است افرادي بر سر كار بيايند كه كاملا برضد ما عمل كنند. اصلاحطلبان تا آنجايي كه توانستند براي روحاني مايه گذاشتند. رابطه ما با روحاني، «اتحاد و انتقاد» است.
احمد نقيبزاده
اگر مردم احساس كنند كه تكيه امروزشان به روحاني، دولتش، رهبران اصلاحات و برخي اصلاحطلبان بيفايده بوده است راه راديكاليسم را در پيش ميگيرند. بيپرده بگويم اگر شكست بخوريم و مردم از اصلاحات و آنچه برآمده از اصلاحات است نااميد و سرخورده شوند راه ديگري را در پيش خواهند گرفت. گناه اين سرخوردگي بر دوش اصلاحطلبان و دولت برآمده از آنان است.
عباس عبدي
به طور كلي ذهنيت موجود در پس اين گفتار كه شكست روحاني را شكست اصلاحطلبان نميداند، ناشي از همان فقدان راهبردي است كه در بخش ديگر سخنان جناب حجاريان وجود دارد. چگونه ميتوان گفت نيرويي كه دچار بحران در راهبرد است، ميتواند نسبت خود را با دولت موجود بدان حد دقيق تعريف و مرزبندي كند كه با قاطعيت، شكست آن را شكست خود نداند؟ امروز شكست دولت و حكومت، شكست همه است و نه يك جناح مشخص. هيچ كس اصلاحطلبان را مجبور نكرده بود كه از كسي حمايت يا او را انتخاب كنند. اصولا به كار بردن چنين استدلالي براي نيروي سياسي كه خود را پيشرو ميداند، متناقضنماست.
محمدرضا خاتمي
ما فكر نميكرديم آقاي روحاني اصلاحطلبي را در جامعه گسترش دهد يا به آزاديهايي كه اصلاحطلبان در عرصههاي مختلف به دنبال آن بودند تحقق ببخشد. اما آقاي روحاني شعارهايي داد كه اگر آنها محقق شود آرزوي اصلاحطلبان است. در مورد سوءتدبير و مديريتي كه در كلان كشور اتفاق افتاده بيمحابا و با تمام قوا از دولت حمايت ميكنيم. اصلا مهم نبود چه كسي وزير و وكيل ميشود. فقط مهم بود به برنامهها متعهد باشند. تا وقتي مشكلات حل شود از روحاني حمايت ميكنيم.
موسوي لاري
وقتي اصلاحطلبان از آقاي روحاني قبل از اينكه رييسجمهور باشد حمايت كردند، بالطبع براي تداوم همان آرمانها از آقاي روحاني حمايت ميكنند. اين حمايت، حمايت تاكتيكي مقطعي نيست، بلكه حمايت راهبردي است.
محمدرضا عارف
موضع اصلي ما حمايت از دولت دكتر روحاني است و بايد فرصت دهيم تا رييسجمهوري و هيات دولت برنامههاي خود را با آرامش پيش ببرند. ما محدوديتهاي دولت را درك ميكنيم و ميدانيم دكتر روحاني در چه فضايي رييسجمهور شده و دولت را تحويل گرفته است، بنابراين انتقاد از دولت در اين جمعها را صلاح نميدانيم.
ابراهيم اصغرزاده
بهتر است بگوييم اگر دولت روحاني بشكند اصلاحطلبان ميشكنند چون دولت روحاني فرصت براي تحرك نيروهاي اصلاحطلب فراهم ساخته است و هرچه او با مقاومت در برابر افراطيون بازدارندگي ايجاد كند امكان مانور بيشتر به اصلاحطلبان ميدهد. كمااينكه بالفعل شدن قوه و پتانسيل به حاشيه رفته هاشمي و خاتمي را طي مدت يك ساله دولت روحاني به وضوح مشاهده ميكنيد.
صادق خرازي
ما از دولت يازدهم قاطعانه، دقيق، مشروع، مشروط و با همت حمايت ميكنيم، اگرچه اين دولت را اصلاحطلب نميدانيم. اگر هر جرياني به قدرت ميرسيد چارهاي جز پيمودن اين مسير نداشت و تا زماني كه دولت به راي و تعهداتش نسبت به مردم باور داشته باشد، ما اين تعهد و تلاش را مورد حرمت قرار ميدهيم. اگر دولت در برخي مسائل كوتاه ميآيد به اين دليل است كه «اهم و فيالاهم» ميكند تا مشكلات كشور را حل كند.
حميدرضا جلاييپور
ما اصلاحطلبان خوشحاليم كه به آقاي روحاني راي داديم. ما معتقديم كار اصلاحطلبان درست بود كه ائتلاف و آقاي روحاني را انتخاب كردند. اگر باز هم دلايل من را قبول نداريد، اگر آقاي روحاني خوب عمل نكرده بود، اينقدر افراطيها ناراحت نبودند.
محمدرضا تاجيك
جريان اصلاحات با نگرشي عقلايي و با تحليلي ناظر به شرايط حال و آينده كشور و نيز با حفظ فاصله انتقادي خود، كماكان از دولت حمايت ميكند. اما مطمئنم اين «حمايت» امري زمان- پرورده و شرايط - پرورده است و چنانچه دولت تدبير و اميد نتواند براي چالشهاي پيشروي جامعه تدبيري درخور و بهنگام بينديشد، كليدش بسياري از درها را به روي خودش خواهد بست و حاميانش را پشت درهاي بسته رها خواهد كرد.
غلامحسين كرباسچي
حمايت از روحاني «واجب» است. اينطور نميشود كه فقط در برد شريك باشيم و در شكست تركشان كنيم. صحنه سياسي هم برد دارد و هم باخت. اگر از الان بخواهيد فكر كنيد كه ميتوانيم كنار بايستيم تا در اشتباهات هزينه ندهيم، نه جوانمردانه است و نه كار سياسي به اين معناست.
احمد پورنجاتي
ارتباط حمايتي و تعاملي جدي جريان اصلاحطلب با تمام تفاوت طيفبنديهايش با آقاي روحاني و برنامهها و سياستهايي كه دارد وجود دارد. اين يك امر موقتي نيست و پايدار است. پايگاه اجتماعي آقاي روحاني ائتلافي است. از آن خودش نيست ولي در اختيار او قرار داده شده است تا پايان دورهاي كه خواهد بود. توسط اصلاحطلبان گزارهاي تحت عنوان عبور از روحاني وجود ندارد.