«يكتا» ياران كيست؟
در خبرها آمده بود كه حزب يكتا كه مخفف «ياران كارآمد و تحول ايران اسلامي» است آغاز به كار كرده است، هرچند هنوز مجوز رسمي نگرفته ولي اين مساله چندان تاثيري در اصل ماجرا ندارد و بهطور طبيعي دير يا زود مراحل شكلي و اداري آن بايد به سرانجام برسد. در اين مورد بد نيست كه به چند نكته اشاره شود.
1- نخستين مساله جالب در نامگذاري حزب است. به نظر ميرسد كه ابتدا كلمه يكتا انتخاب شده، سپس كوشيدهاند كه براي هركدام از حروف آن يك كلمه معادل و البته مناسب پيدا كنند تا تركيب حرف اول آن كلمات، كلمه «يكتا» شود. اين نحوه نامگذاري در برخي از احزاب جديدالتاسيس ديگر هم ديده شد، كه نشاندهنده فقدان راهبرد و تحليل كلان از مسائل كشور نزد اين احزاب است، حتي ميتوان گفت كلمات «ياران كارآمدي و تحول ايران اسلامي» تا حدودي فاقد معناي دقيق و روشن است. ممكن بود بهجاي اين كلمات نوشت «يكي كه توي ايران است». به قول معروف سالي كه نكوست از بهارش پيداست. احزابي كه فاقد تحليلي روشن از مسائل كشور و جايگاه خودشان در اين عرصه باشند، عموما باشگاهي سياسي براي كسب قدرت خواهند بود. ولي جالبترين نكته آن، دو كلمه «كارآمدي» و «تحول» است كه با توجه به سابقه اين گروه كه بيشتر آنان حضور در دولت احمدينژاد را تجربه كردهاند، معناي كارآمدي را ميتوان فهميد. وقتي كه حدود 700 ميليارد دلار درآمدهاي نفتي را در هشت سال داشتهاند ولي رشد اقتصادي آنها سرجمع اين هشت سال بسيار اندك بوده، اكنون ميتوان معناي كارآمدي را فهميد. معناي تحول نيز روشن است. به عقب بردن جامعه ايران به دوران احمدينژاد، هرچه باشد، تحول نيست، زيرا در معناي تحول نوعي ارزشگذاري مثبت نهفته است. ضمنا يك عضو هيات موسس حزب گفته كه فلسفه وجودي اين گروه كارهاي! گفتماني است؛ در اين صورت اين پرسش پيش ميآيد كه پس چرا اسم حزب مزين به كارآمدي شده؟ شايد بهتر بود همان گفتماني را جايگزين كارآمدي ميكردند و يكتا تبديل به يگتا ميشد ايرادي هم نداشت. اگر اصرار داشتند كه يكتا باشد همان «كارهاي گفتماني» را بهجاي كارآمدي به عنوان يك كلمه كليدي انتخاب ميكردند.
2- شفافيت، گام اول براي هرگونه حضور سياسي است. اين افراد كه عموما از كارگزاران بالاي دولت احمدينژاد و رحيمي هستند، بيش از هر چيز بايد نسبت خود را با سياستهاي دولت احمدينژاد و نيز اقدامات شخصي او و نحوه همكاري خودشان با او را به صورت شفاف بيان كنند. آنان بايد موضع خود را نسبت به احكام صادره عليه رييس دوم دولت (معاون اول) كه زيردست او بودهاند و نيز بازداشت معاون اجرايي رييس دولت، روشن كنند. افراد موسس كه تعدادي از وزراي دولت پيش را شامل ميشوند، بايد در برابر تصميمات اتخاذ شده در هيات وزيران سابق پاسخگو باشند. درباره اظهارات عجيب و غريب احمدينژاد، درباره طرح هدفمندي و اجراي آن، درباره طرح مسكن مهر و شيوه تامين منابع مالي آن و نيز مساله بسيار مهم فساد در آن دولت اظهارنظر صريح و موضعگيري شفاف كنند. اتخاذ موضع در اين موارد را نبايد به پرسش روزنامهنگاران موكول كنند، بلكه از ابتدا در قالب متني روشن و صريح بايد بيان كنند. اگر بخواهيم كلمه ياران را به نوعي استعاره بدانيم كه اين حزب اصالت رهبري ندارد، بلكه ياران فرد ديگري هستند، در اين صورت ميتوان گفت كه بدترين شكل عدم شفافيت در آغاز راه اين حزب ديده ميشود. زيرا بر حسب قرينه بايد دانست كه ياران، كي هستند مگر اينكه آن را نقد كنند. حتما توجه خواهند كرد كه نميتوان اين «ياران» را به امام زمان يا رهبري و امثال آنها ارجاع داد، زيرا بحث كارآمدي و تحول است كه بيشتر ناظر به افراد اجرايي است و نه در سطوح بالاتر از آن.
3- از تاسيس اين حزب بايد استقبال كرد، زيرا هر جمع و گروه و محفلي، بهتر است كه در قالب حزبي فعاليت كنند و رهبري و خطمشي و مرامنامه و اساسنامه آن براي جامعه شفاف باشد. در اين صورت امكان رفتن زير پرچمهاي دروغين كمتر ميشود ولي اين استقبال بايد همراه با شفافيت حداكثري باشد. يكي از موارد شفافيت آن نيز منابع مالي است. اين مساله از آنجا اهميت پيدا ميكند كه اكثريت موسسان اين حزب با دولت سابق و زيردست محكوم به فساد مالي در آن دولت همكاري داشتهاند. اگرچه هيچكدام از افراد اين حزب را نبايد و نميتوان متهم كرد و طبعا براي هر اتهامي بايد مستندات لازم را داشت ولي براي فعاليتهاي حزبي آنان، رفع شايبه از منابع مالي ناسالم، ضروري است. اين شفافيت با موضعگيري عليه فسادهاي موجود در دولت گذشته قدري تامين ميشود. آنان ميتوانند نسبت به خاوري، زنجاني و رحيمي موضعگيري كنند ولي درباره برخي افراد ديگر چون بقايي و مرتضوي نيز بايد مواضع روشني اتخاذ كنند و در نهايت نيز منابع مالي خود را به صورت روشن اعلام كنند. البته موضوع بسيار مهم ديگر كه بايد درباره آن شفاف سخن بگويند مساله بورسيههاي غيرقانوني است كه بزرگترين ضربه را به نهاد دانشگاه زده است.